خلاصة:
در نبود احزاب سیاسی کارآمد در جامعه ایرانی در سال های بین انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، نهاد مرجعیت با توجه به خاستگاه مذهبی و پایگاه اجتماعی خود در جامعه توانست برخی از کارکردهای احزاب سیاسی را در جامعه برعهده گیرد. هرچند کارکردهای سیاسی نهاد مرجعیت در ایران، برخاسته از خاستگاه مذهبی آن است؛ اما به خودی خود وجهی بارز از فعالیت های این نهاد است. سازوکارهای اعمال قدرت در نهاد مرجعیت با نهادهای سیاسی فعال در غرب متفاوت است؛ اما این نهاد در برهه ای از تاریخ سیاسی ایران توانسته است کارکردهایی را که احزاب سیاسی در جوامع غربی ایفا می کنند را برعهده گیرد. هرچند تقلیل نقش سیاسی نهاد مرجعیت به کارویژه هایی حزبی، هدف این مقاله نیست و کارکردهای این نهاد بسیار فراتر از احزاب سیاسی است، اما می توان با ترسیم چارچوبی درباره فعالیت احزاب در جوامع غربی، فعالیت های نهاد مرجعیت را در این چارچوب بررسی کرد.
In the absence of effective political parties in the Iranian society from the Constitutional Revolution up to the Islamic Revolution, due to its religious origin and social base in society, the religious authority was able to fulfill some functions of the political parties in the society. Although the political functions of the religious authority in Iran have been raised from its religious origin, they are a prominent aspect from activities of this institution. The techniques of exercising power in the religious authority institution are different from those of the active political institutions in the west; however, in a period of political history of Iran, this institution has been able to perform the functions being performed by political parties in western societies. Although it is not the aim of this paper to reduce the role of religious authority institution to the functions of the parties as well as the functions of this institution are far beyond the political parties, the functions of religious authority institution can be investigated by designing a framework about the parties activities in western societies.
ملخص الجهاز:
(قاضیزاده، 1377: 113) اما از آنجا که در سالهای بین انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ایران بستر و زمینهها برای حکومت عالمان دین فراهم نبود، عالمان و مراجع تقلید همواره ملجأ و پناهگاه مردم بودند و بسیاری از کارکردهایی که احزاب سیاسی نمیتوانستند به درستی ایفا کنند را برعهده میگرفتند.
مهمترین شیوه ارتباطی مردم با روحانیت از طریق مرجعیت دینی بوده است که با مراجعه به علمای دین، برای تطبیق زندگی فردی و حتی اجتماعی با مبانی دینی صورت میگرفت و افراد و گروههایی که در تماس با این نهاد بودند، در مقاطع گوناگون، در تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تأثیرگذار بودهاند.
مهاجرت از چند جهت حائز اهمیت است: اول اینکه امکان ارتباط مستقیم بین مرجع تقلید و مردم را فراهم میکند؛ دوم اینکه برای مردمی که در مورد وقایع سیاسی اطلاعات ندارند، ایجاد سؤال میکند که چرا مرجع تقلید در مکانی بست نشسته و این امر منجر به ارتقای دانش سیاسی مردم میشود و خود بهعنوان رسانهای تأثیرگذار عمل میکند؛ از نمونههای بارز و تأثیرگذار مهاجرت میتوان به مهاجرت صغری و کبرای علما در جریان مشروطیت اشاره کرد که درنهایت به ثمر رسیدن انقلاب مشروطه منجر شد.
کدی، 1375: 68) در طول تاریخ سیاسی ایران، مراجع شیعه همواره به رسالت خود مبنی بر دفاع از مردم و دین اسلام عمل کرده و نسبت به سیاستهای دستگاه حاکم و یا تصمیمات آنها اعتراض میکردند که به نمونههایی از آن اشاره میشود.
از اینرو میتوان نهاد مرجعیت را نهادی منحصر بهفرد برای جامعه ایران در نظر گرفت که با توسل به پشتوانه دینداری و دینباوری مردم توانسته در طول تاریخ در مقابل حاکمان و دستگاه حاکمه نقش ایفا کرده و در مواردی کارکردهای شبهحزبی انجام دهد.