خلاصة:
تشکیک عامی میگوید وجودات حقایق متباین به تمام ذات هستند که در صدق مفهوم واحد وجود، مشترک هستند. تشکیک خاصی معتقد است وجود، یک حقیقت واحد است که سبب وحدت آن، اتصال وجودی است که در دو عرصه طولی و عرضی گسترده میشود. ملاک کثرت طولی، کمال و نقص است که وجود قوی در مرتبه بالاتر و وجود ضعیف در مرتبه پایین قرار دارد که مرتبه اعلای آن، ذات الهی و پایینترین مرتبه آن، هیولای اولی است. ملاک در تشکیک عرضی، تمایز ماهوی است. البته همانطور که بیان شد، در واقع تمایز ماهوی به وجود باز میگردد. تشکیک خاصالخاصی عبارت از آن است که وجود یک حقیقت واحد بسیط است که وجود خداوند متعال است که تمام حقایق و اشیاء، ظهورات و تجلیات این حقیقت واحد هستند. در تشکیک عرضی، وجودات مختلف در یک رتبه هستند و در کمال و نقص متفاوت نیستند. در اینجا نیز ملاک تشکیک، رجوع ما به الامتیاز به ما به الاشتراک است که وجه اشتراک وجود است و وجه امتیاز، ماهیت است که البته با بیان مطرح شده به وجود باز میگردد.
ملخص الجهاز:
"همان، ج 8، صص 119 ـ 120 در عبارات ملاصدرا تصریحی به تمایز شأنی پیدا نکردیم، ولی بحث حیث شأنی فراوان وجود دارد و مبانی تمایز شأنی را در آثار ایشان فراوان میتوان یافت که در بحث تشکیک خاص در نگاه ملاصدرا به برخی از آنها اشاره کردیم و نشان دادیم نظر نهایی ایشان در تشکیک، همین مبنای لطیف است و چنانکه در تشکیک خاصی گفتیم، ملاصدرا رابطه عالم را با فعل الهی و فیض او که همان نفس رحمانی است، همین رابطه شأن و ذی شأن میداند.
تفسیری که ملاصدرا از نظر مشاء ارائه میدهد، به تشکیک خاصی بسیار نزدیک بوده و با وحدت شخصی وجود یکسان است و با تفسیر تشکیک عامی فاصله دارد اما مهم این است که بررسی شود آیا میتوان این تفسیر را به اهل مشاء و ابنسینا نسبت داد یا نه؟ برخی بزرگان معتقدند که در عبارات ابن سینا عباراتی است که تشکیک در وجود و نیز وجود فقری و عین ربط بودن معلول و علت را نشان میدهد، هر چند برخی عبارات نیز با آن مخالف است، 2 اما عباراتی که از خود ملاصدرا به نقل از ابنسینا نقل میشود، اصل تشکیک را به معنای عام نشان میدهد؛ یعنی صدق مفهوم عام وجود بر مصادیق مختلف به تشکیک و نسبت دادن وحدت سریانی و وحدت شخصی چندان آسان نیست.
5 بنابراین، محمول وجود به طور حقیقی و ذاتی فقط بر ذات واجب حمل میشود (الله وجود) و تمامی کثرات و اشیا مظاهر و شئون الهی هستند؛ یعنی وقتی میگوییم آسمان موجود است، در واقع، خدا حیث شأنی حمل وجود بر آسمان است؛ یعنی موضوع حقیقی در این حمل، الله است صدرالدین محمد شیرازی، اسفار، ج 1، ص 69، حاشیه 1."