خلاصة:
در دهه اخیر، برنامه های زیادی از شبکه های مختلف تلویزیونی امریکا پخش شده که تاثیر قابل تـوجهی بر افکار عمومی این کشور و جهان ، در خصوص ایرانیان و بویژه زنان ایرانی داشـته اسـت . ایـن مقالـه تلاش دارد با مطالعه ٣ مستند تلویزیونی مشهور ساخته شده برای تلویزیون هـای امریکـا دربـاره ایـران : «جهانی بینابین »، «به مادرم نگویید که در ایران هستم » و «ایران ریک استیوز»؛ به این سوال پاسخ دهد که تصویرپردازی از زن ایرانی در این مستندهای تلویزیونی چگونـه اسـت ؟ بـدین منظـور بـا رویکـردی تفسیری، از روش تحلیل محتوای کیفی (نشانه شناختی) برای تحلیل ٣ مستند انتخاب شده ، استفاده شـده است . تحلیل مستندهای برگزیده نشان میدهد کـه زن ایرانـی در ایـن مسـتندها، در دو تصـویر کلـی بازنمایی شده است : تصویر اول ، حاصل مستندهایی است که به بازتولیـد کلیشـه هـای شـرق شناسـانه رسانه ای در خصوص ایران پرداخته و فضایی مطلقا سیاه از وضع زن ایرانی تولید کرده اند که برخـی از مختصات آن عبارت اند از: زنـدگی در فضـای سـیاه اجتمـاعی، فرودسـتی مطلـق ، تقابـل سیاسـت و رویکردهای رسمی کشور با آزادی و استقلال و حیات خودمختـار زن ایرانـی و ... . تصـویر دوم از زن ایرانی در این مستندها، تاحدودی از سیاه نمایی افراطی فاصله گرفته و برخی تصاویر خاکسـتری نیـز از زن ایرانی ارائه شده است .
ملخص الجهاز:
ایـن مقالـه تلاش دارد با مطالعه ٣ مستند تلویزیونی مشهور ساخته شده برای تلویزیون هـای امریکـا دربـاره ایـران : «جهانی بینابین »، «به مادرم نگویید که در ایران هستم » و «ایران ریک استیوز»؛ به این سؤال پاسخ دهد که تصویرپردازی از زن ایرانی در این مستندهای تلویزیونی چگونـه اسـت ؟ بـدین منظـور بـا رویکـردی تفسیری، از روش تحلیل محتوای کیفی (نشانه شناختی) برای تحلیل ٣ مستند انتخاب شده ، استفاده شـده است .
مقاله پیش رو تلاش دارد بـه ایـن سـؤال پاسـخ دهد که زنان ایرانی، بویژه پوشـش آنهـا در مسـتندهای تلویزیـونی امریکـایی، چگونـه بازنمایی شده اند؟ پیشینه پژوهش صرف نظر از اینکه رمان های زیادی که در غرب با محوریت اهریمن سـازی و شـیطانی جلوه دادن مسلمانان و خلق وخوی مسلمانی به نگارش درآمده و چاپ شـده انـد یـا در کتب درسی و حتی آکادمیک غـرب ، انگـاره هـای منفـی و کلیشـه هـای زیـادی دربـاره مسلمانان به تصویر کشیده شده است ، بررسیها و مطالعات گوناگون نشان میدهـد کـه مطبوعات غرب و به طور خـاص روزنامـه هـای آلمـان ، انگلـیس ، فرانسـه و امریکـا در پوشش موضوعات مربوط به مسلمانان ، اغلب سوگیری منفی داشته و آنها را با رویکـرد دیگرسازی بازنمایی کرده اند تا جایی که در این تصویرپردازیها، مسلمانان بـه گونـه ای بسیار ناخوشایندتر و منفی تر از پیروان هر ایدئولوژی یا دین دیگری یا به طور کلی هـر «دیگری » دیگری معرفی داشته اند.