خلاصة:
«دینداری» یکی از بنیادی ترین عناصر فرهنگی و اجتماعی جامعه کردستان، در گذار تاریخی خود با «نوسازی» که فرایندی ناتمام و «بیرونی» است؛ همواره با این پرسش مواجه بوده است که فرایند نوسازی چه تاثیری بر میزان دینداری کنشگران خواهد داشت؟ این پژوهش ارتباط میان نوسازی و تغییر نگرش ها و رفتارهای دینی جوانان شهر و روستاهای سنندج را بررسی می کند. پژوهش به روش پیمایشی در سطح شهر و شش روستای سنندج انجام شده است. برای آزمون فرضیه ها، 583 نفر از جوانان (29-18 ساله) شهر و روستا به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مربوط به سنجش میزان دینداری، میزان نوگرایی، کیفیت زندگی و نیز با بهرهگیری از اندیشههای برگر درباره حاملان ثانوی نوسازی، پرسش های مربوط به متغیرهای شهرنشینی، تحصیلات و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی توسط آنان کامل شد. براساس نتایج بررسی داده ها، نوسازی با دینداری ارتباط معنادار و معکوس دارد؛ بدین ترتیب جوانانی که بیشتر از نوسازی متاثر بوده اند تعلق و پایبندی دینی کمتری دارند. از میان متغیرهای بررسی شده در تحلیل مسیر، «گرایش علمی» و «گرایش استقلال طلبانه» در نقش شاخص های نوگرایی و «شهرنشینی» بیشترین قدرت پیش بینی میزان دینداری را داشتند. نتایج بین روستاهای بررسی شده نیز نشان داد که تفاوت میانگین میزان تعلق و پایبندی دینی به لحاظ آماری معنا دار است.
Modernization in Kurdistan as an uncompleted process ، in it’s historical transition ، by religiousness which is the strongest and the most fundamental current cultural and social element ، has encountered the researchers with this question that “ What kind of effect has the process of modernization on the rate of religiousness of people? “
This study investigates the relationship between modernization and changing the attitudes and religious behaviors of the young people in the city of Sanandaj and the villages around it. This study was conducted in measuring method in Sanandaj and six villages around it. To assess the theories ، 583 of young people ( between 18-29 years old ) in the city and villages were selected by cluster sampling method and also questionnaires related to assess the rate of religiousness ( according to Glock and Stark religiousness scale ) ، the rate of modernity ( according to Inkeles ، Smith and Sharma ) ، the quality of life ( the questionnaire of WHOQQOL – BREF ) ،the rate of social capital and also with using of Berger’s method about “the secondary carriers of modernization “ ، the questions about the variables of urbanization ، education and the rate of using of mass media ( limited to satellite and internet ) were filled by them.
The results of the data showed that the modernization has a meaningful and reverse relationship with religiousness so that the young people who were more affected by modernization had less religious consideration and dependency. Among the studied variables in Path Analysis ، “ scientific orientation “ and “ independence orientation “ as elements of modernity and urbanization had the highest forecasting ability to religiousness rate.
ملخص الجهاز:
از سوي ديگر مسئله اي که در جامعۀ ايران با آن روبه رو هستيم اين است که جامعۀ ايراني لزوما سير تحولي همسان با غرب نپيموده و ممکن است در اين جامعه شاهد حضور همزمان دو پارادايم گفته شده (برگر اول و برگر دوم ) يا نگاه هاي متفاوت و گاهي ضدونقيض از صاحب نظران باشيم ؛ با توجه به شرايط نوسازي در ايران و آثار آن بر ساختار نهادي دين و بعد ذهني افراد به گونه اي که بسياري از صاحب نظران ايراني نيز با توجه به پژوهش هاي انجام گرفته نشان داده اند که «اگر عرفيشدن را به معني افول کلي باورها و عواطف ديني بدانيم ...
اين پژوهش نيز ميکوشد که برمبناي شاخص هاي بيان شده از سوي برگر (١٠٤:١٣٨١) براي نوسازي (تکنولوژي، اقتصاد و ديوان سالاري مدرن ، شهرنشيني، آموزش همگاني و ارتباط هاي جمعي) و نيز با توجه به ميزان نوگرايي (مدرنيسم ) کنشگران ، ارتباط نوسازي و دينداري را در بخشي از جامعۀ کردستان بررسي کند.
بحث درخصوص يافته هاي پژوهش يافته هاي پژوهش به تفکيک متغيرها بدين ترتيب است : محل زندگي (شهر و روستا): با توجه به عقيدٔە برگر(١٣٨٧) که شهرنشيني را از مهمترين شاخص هاي نوسازي ميداند، نتايج اين پژوهش نيز نشان داد که بين شهرنشيني و ميزان پايبندي ديني ارتباط معنادار و معکوس وجود دارد.