خلاصة:
اصل عقلی تشکیک در وجود بهعنوان یکی از اصول حکمت متعالیه تلاش دارد کثرت موجود در عالم را ذیل نظریه اصالت وجود تبیین کند. با اینکه برهان عقلی از این اصل پشتیبانی میکند، ولی چگونگی وقوع کثرات در مرتبه موجودات عرضی ذیل آن اصل در فلسفه اسلامی تبیین نشده است. یا دستکم تبیین روشنی از چگونگی تکثرات عرضی در ذیل این اصل وجود ندارد. این در حالی است که توضیحها درباره چگونگی تبیین کثرات در این اصل در آرای صاحبنظران توضیح کثرات طولی است. این نوشتار درصدد است تا با تبیین اصول تکثرات طولی و عرضی موجودات، تبیینی از نحوه تشکیک عرضی ارائه دهد که عامل تمایز خارج از عوامل وجودی نباشند. با این حال، این مقاله تنها بخشی از این تبیین را عهدهدار است. این نوشتار نه درصدد ارائه نظریهای جدید است و نه نظریه جدیدی با توجه به مبانی ملاصدرا ارائه میکند، بلکه تنها با توجه به اصول حکمت متعالیه درصدد ارائه «تبیین» برای یکی از نظریههای ملاصدراست، بهگونهایکه عامل تمایز وجود به امری خارج از وجود نباشد.
ملخص الجهاز:
حال پرسش این است که چگونه میتوان تمایز دو موجود را که در مراتب طولی همرتبهاند، بهکمک قانون تشکیک در وجود توضیح داد؟ به بیان دیگر، قانون تشکیک در وجود چگونه میتواند این تمایزهای عرضی موجودات را تبیین کند؟ برای مثال، تمایز دو قطعه فلز طلا و مس که طبق قاعده تشکیک مابه الامتیاز و مابه الاشتراک آنها به حقیقت واحد وجود است، چگونه میتواند بهواسطه وجود باشد؟ اگر بخواهیم تمایز کثرات را در سلسله طولی توضیح دهیم آسان است، برای نمونه علت در رتبه وجودی شدیدتر از معلول است و بنابراین، وجود قویتری از معلول دارد و با این وصف همان قوت وجودی او عامل تمایزبخش او از معلول است.
بنابراین، گرچه ادله تشکیک عاماند و تشکیک عرضی را نیز شامل میشوند، ولی پرسش اینجاست که تشکیک غیرتفاضلی چگونه میتواند در عرض وجود برقرار باشد؟ این پرسش را به گونهای دیگر نیز میتوان مطرح کرد و پرسید اگر پذیرفتیم قانون تشکیک در وجود در تبیین کثرتها کارآمد است و در مورد موجوداتی که تفاضل وجودی دارند، یعنی در رابطه شدت و ضعف یا کمال و نقص قرار دارند، قابل اجراست، در این صورت طبق نظریه تشکیک در وجود قابل تصویر است که چون برخی از وجودات قویتر و برخی دیگر ضعیفترند، در سلسله طولی عالم رابطه تشکیکی برقرار باشد؛ بدین معنا که باید تشکیک طولی در عالم وجود داشته باشد، ولی چگونه میتوان تصویر کرد که در عرض عالم نیز بدون اینکه رابطه تفاضلی میان دو شیء برقرار باشد، قانون تشکیک جریان داشته باشد؟ پس در اینجا ما با اشکالی در نظریه تشکیک در وجود مواجه نیستیم، بلکه تنها باید گفت این نظریه تبیین کافی نشده است؛ بدین معنا که نظریه تشکیک در وجود به جهت ادله پشتیبان آن، در صورت صحت، در مورد عالم کثرات جاری است، ولی درباره موجودات غیرمتفاضل نتوانستهایم طبق نظریه تشکیک در وجود تبیینی ارائه دهیم.