خلاصة:
این مقاله به بررسی تاریخچة درمانگری در طب هند و اروپایی ، ژرمنی و ایرانی بر اساس شواهد زبان شناختی و اساطیری می پردازد. آدالبرت کوهن دانشمند آلمانی دربارة طب سنتی ژرمنی و بر اساس کتاب مرزه برگ ژرمنی و مقایسة آن با هندی ودایی (آتهاروودا) دربارة به کارگیری طلسم برای مداوای بسیاری از بیماریها مقالة مفصلی عرضه کرد. او بیشتر بیماریهای مداوا شده با طلسم و جادو را بیماریهای حیوانات می دانست . ضمنا پی برد که آنها تعداد بیماریها را به صورت ارقامی با یکان و دهگان یکسان می شماردند؛ مثلا ٥٥، ٧٧، ٩٩ و ... همچنین علت بیماریها را حلول روح شر در بدن شخص بیمار می پنداشتند. سه دانشمند دربارة طب هند و اروپایی مقاله نوشته اند: بنونیست ، یان پوول و دومزیل . طبق نظریة بنونیست بر اساس شواهد زبان شناختی در دورانی بسیار قدیم هند و اروپاییان دارای مهارتهایی برای درمان بیماریها بودند و این سنت درمانگری برای شخص درمانگر، توانایی به همراه می آورد. پوول اعتقاد دارد طب هند و اروپایی بیشتر یک پدیدة اجتماعی ، دینی و اسطوره ای بوده تا یک واقعة علمی و برای بازسازی آن دوران از اساطیر ودایی بهره می جوید. رسالة دومزیل بر اساس خویشکاریهای سه گانة سنت هند و اروپایی است . دربارة طب در ایران باستان در ادبیات پهلوی و سنت فلسفی - اخلاقی ایرانی به طور مشروح صحبت شده است . در ایران باستان ، سلامت در نتیجة اعتدال امزاج چهارگانه در بدن و بیماری بر اثر به هم خوردن این اعتدال به وجود می آید. در اوستا سه نوع راه درمان عرضه شده است : ١- با کارد ، ٢- با گیاهان دارویی و ٣- با کلام جادویی (مانتره ). در زادسپرم و بندهشن نیز به طور مفصل دربارة سلامت مزدیسنان و چگونگی تایید پزشک برای درمانگری بحث شده است . همچنین آناتومی بدن در این آثار تشریح می شود.
ملخص الجهاز:
طبق نظریة بنونیست بر اساس شواهد زبان شناختی در دورانی بسیار قدیم هند و اروپاییان دارای مهارتهایی برای درمان بیماریها بودند و این سنت درمانگری برای شخص درمانگر، توانایی به همراه می آورد.
از آنجا که علت بیماری و تشریح روشهای درمان در همه جا کلا مشابهند، توصیف سنت درمانگری هند و ژرمنی به صورت منطقه ای و مجزا، از روی 3 تعدادی شواهد انطباقی مورد تردید است ؛ با وجود این ارزش بررسی دقیق و کاملی را دارد.
در حالی که شناخت بدعت ، کشف بنونیست مبنی بر سه صورت درمانگری هند و اروپایی بود، دومزیل مانند پوول در قبول گفتة پندار که منبع اوستا و سرودهای ریگ ودا هر دو دلالت بر انواع یکسانی از درمان برای انواع یکسانی از بیماریها می نمایند، مردد است .
در تحلیل آخر، یگانه تطابق ممکن شاید بین اوستا و گفته های پندار باشد؛ اما دومزیل هم مانند پوول تردید داشت که این امر برای آنکه کسی از "اصول " طب هند و اروپایی صحبت کند، کفایت می کند یا نه یا شاید این عقیده نتیجة انتشار و قرض گیری پدیده باشد .
(→ Dumézil, "La médecine et les trois fonctions", 39) دومزیل بر اساس پیشنهادهای پوول ، نتیجه گیری کرد که در فرهنگهای هند و اروپایی دارو در سومین خویشکاری قرار می گرفت : «علم پزشکی ، کل علم پزشکی ، سومین واژه از ساختاری است که دو واژة دیگر آن یکی از تقدس و تسلط سرچشمه می گیرد و دیگری از قدرت و خشونت .