خلاصة:
تجزیه و تحلیل صوتشناختی فرایند سایشی شدگی همخوانهای انسایشی در گفتـار پیوسـتة 2 3 فارسی نشان می دهد که سایشی شدگی انسایشی هـای فارسـی مبتنـی بـر جـوازدهی سـرنخی 8 (استریادی ٤، ١٩٩٧ و ٢٠٠١؛ فلمینگ ٥ ٢٠٠٢) و نه جوازدهی نوایی ٦ گفتـار (نسـپر٧ و فوگـل ، ١٩٨٦) است . فارسی زبانان مهم ترین هم بستة ادراکـی ٩ همخـوانهـای انسایشـی ، یعنـی دیـرش سکوت ١٠، را در توالی انسایشی - انسدادی به دلیل هزینه و کوشش بالای تولیـدی، بـر روی مـوج صوتی گفتار پیاده نمی کنند. پنج گویشـور مـرد، بـین سـنین ٢٠ تـا ٣٠ سـال، همخـوانهـای انسایشی /ʧ/ و /ʤ/ را قبل از انسدادیهای لبی /p, b/، دندانی /t, d/ و کـامی /k, g/ سـه بـار تکرار کردند و درنتیجه ٧٢٠ نمونة آوایی به دست آمد. سبک گفتار، فارسی غیررسمی محاورهای است که در شهر تهران به آن صحبت می شود. تجزیه و تحلیل آکوستیکی دادهها نشان می دهـد که در نمونه های انسایشی فاقد بست ، خنثی شـدگی مقولـه ای١ انسایشـی بـه سایشـی روی داده است و در نمونه هایی که بست انسایشی به طور ناقص تولید شده است ، کاهش مدرج٢ سرنخ هـای سرنخ های صوتشناختی ٣، منجربه سایشی شدگی آوایی شده است ، در این نمونه ها، تمایز واجـی واجی مقوله های انسایشی - سایشی حفظ شده است .
Spirantization is a categorical phonological pattern in which affricates are produced without closures. The acoustic analysis of spirantization of the Persian affricates showed that، in connected speech، the friction of affricates is licensed by cue (Steriade (1997، 2001 and Flemming 2002) and not by prosody (Nespor and Vogel 1986). In order to minimize the articulatory efforts and costs in clusters composed of affricates، Persian speakers do not implement the most salient perceptual correlate of affricate manner، i.e. silence duration، in the waveform. Spirantization is a gradient phonetic weakening in which closure of affricates reduces in time and at the same time affricate-fricative opposition is maintained.
ملخص الجهاز:
"نمونه های انسایشی فاقد بست نتایج آزمایش محمودزاده و بی جن خان (٢٠٠٧: ٩٢٤-٩٢١) نشان مـی دهـد کـه در گفتـار متعارف ٢، بین مقوله های انسایشی و سایشـی ، و کلمـات مجـزا، براسـاس چهـار پـارامتر دیـرش سکوت، دیـرش سـایش ، زمـان افـزایش دامنـه و شـیب دامنـه ، تفـاوت معنـاداری وجـود دارد، به نحویکه میانگین دیرش سایش ، زمان افزایش دامنه و شیب دامنة انسایشی بـی واک، بـه طـور معناداری، کمتر از سایشی بـی واک و میـانگین شـیب دامنـة آن، بـه طـور معنـاداری، بیشـتر از سایشی بی واک است .
اما تجزیه و تحلیل آماری نمونه های آوایی انسایشی فاقد بسـت در گفتـار پیوسته (جدول ٥)، نشان می دهد که با حذف بست انسایشی ، پارامترهای ناحیة سـایش ، یعنـی دیرش سایش ، زمان افزایش دامنه وشیب دامنة انسایشی بی واک همانند سایشـی هـای بـی واک تولید شده است ، به این معنا که تفاوت معناداری بـین نمونـه هـای آوایـی انسایشـی بـا سایشـی ، برحسب سه پارامتر ناحیة سایش ، برخلاف گفتار متعارف، مشاهده نمی شود.
canonical speech در برخی از دادهها میانگین دیرش سایش و زمان افزایش دامنـة انـرژی انسایشـی بـی واک، حتی از سایشی بی واک نیز بیشتر شده است (شکل های ٦، ٧ و ٨)، که مـی توانـد نشـانگـر آن باشد که فاصلة شنیداری دو همخوان انسایشی و سایشی در گفتار پیوسته تنها برمبنای پـارامتر دیرش سکوت است ، به نحویکـه نمـی تـوان فاصـلة شـنیداری انسایشـی - سایشـی را براسـاس پارامترهای ناحیة سایش تعیین کرد."