خلاصة:
یکـی از ابعـاد مهـم اشـعار قیـصر امـین پــور، نگـاه نقادانـة او بـه اوضـاع و احـوال جامعــه و واکـاوی هنرمندانـة ناهنجـاریهـای رفتـاری و اجتمـاعی انـسان و بـه ویـژه ایـران امـروز اسـت ؛ هرچنــد بــسیاری از ایــن انتقادهــا فرازمــانی و فرامکــانی و همــواره بــه رفتــار و پنــدار آدمــی رواســت و محــدود بــه زمینــه و زمانــة زنــدگی شــاعر نیــست . ایــن مقالــه بــا مطالعــة دقیــق مجموعـة اشـعار امـین پـور، بــه ایـن نتیجـه مـی رسـد کــه موضـوعات مهـم مـورد انتقــاد وی را مــی تــوان در ســه ســاحت ایــرادات فلــسفی و جهــان شــمول، انتقــاد از خــود و انتقادهــای اجتماعی بررسـی کـرد. لحـن انتقـادی ایـن شـاعر کـه گـاه بیـان مـستقیم موضـوع اسـت و گـاه در پوشــش انــواع صــور خیــال اســت ، همدلانــه ، دردمندانــه ، خیرخواهانــه و نــه از بــاب ایرادگیــری و خــود برتربینــی اســت . او از شــیوههــای گونــاگونی همچــون ارائــة گزارشــی ظــاهرا بــی طرفانــه بــا ژرف ســاخت شــکایت و انــدوه، طــرح پرســشی اخلاقــی یــا اجتمــاعی ، صــدور حکــم ، امــر مــستقیم ، نهــی مــستقیم ، تردیــد، نفــرین ، درخواســت و آرزو، اظهــار شگفتی ، طنز، مفاخره و بیان حسرت در انتقادهای خود بهره می برد.
ملخص الجهاز:
ایــن مقالــه بــا مطالعــة دقیــق مجموعـة اشـعار امـین پـور، بــه ایـن نتیجـه مـی رسـد کــه موضـوعات مهـم مـورد انتقــاد وی را مــی تــوان در ســه ســاحت ایــرادات فلــسفی و جهــان شــمول، انتقــاد از خــود و انتقادهــای اجتماعی بررسـی کـرد.
١-٣- ضرورت و اهمیت تحقیق تــا بــه حــال بــه بــسیاری از جنبــه هــا و ارزشهــای فــرم و محتــوای اشــعار امــین پــور پرداختــه شــدهاســت ؛ امــا یکــی از ابعــاد مهــم ایــن اشــعار کــه جنبــه هــای اخلاقــی و اجتمــاعی و نگــاه نقادانــة شــاعر بــه جــان و جهــان و جامعــة زمانــة خــویش اســت و اتفاقــا از پربــسامدترین و برجــسته تــرین ســویه هــای آن نیزبــه شــمار مــی رود؛ بــه نحــو شایــسته و به طور مستقل بررسی و تبیین نشدهاست .
شــاعر در جامعــه زنــدگی مـی کنـد و در سـعادت یـا شـقاوت و خوشـی و ناخوشـی جامعـه شـریک اسـت و بـا توجـه بـه درک و حــساسیت ویــژهای کــه دارد، ناهنجــاریهــا و کاســتی هــای رفتــاری و فکــری هــم - نوعــان خــود را بــه خــوبی درک و بــه گونــه ای هنرمندانــه و مانــدگار بیــان مــی کنــد و بــه نقــد آن هــا مــی پــردازد.
بــا این کـار، شـاعر هـم نـشان مـی دهـد کـه ادعـای بـی گنـاهی و پـاکی نـدارد و خـود نیـز در کـژی هــا و کاســتی هــای جامعــه و جهـان، ســهم و تقـصیر دارد و بنــابراین ، نفــس خــود را تبرئه نمی کند و هـم ایـن خـود مـورد انتقـاد، نمـادی اسـت بـرای نقـد دیگـران و آیینـه ای اسـت کـه صـادقانه و صـمیمانه ، سـویه هـای بـد و ناپـسند وجـود مخاطـب شـعر را بـه وی نـشان مــی دهــد.