ملخص الجهاز:
"نظر شیخ طوسی:ایشان میگوید که معارف بشری ضرورینیستند،بلکه اکتسابی و استدلالی است و برای مدعای خوداستدلالهایی را مطرح میکند،از جمله به آیاتی از قرآن استدلالمیکند و ما در اینجا یکی از آنها را میآوریم:شیخ در ذیل آیه104 مائده{/«و اذا قیل لهم تعالو الی ما انزل الله و الی الرسول قالوا/}(به تصویر صفحه مراجعه شود)&%05603AHZG056G% {/حسبنا ما وجدنا علیه آبائنا او لو کان آبائهم لا یعلمون شیئا و لایهتدون»/}میگوید:اگر معارف ضروری باشد،دیگر دعوت انبیا ازمردم و احتجاع آنها با مشرکان عبث خواهد بود و آیاتی که خطاببه مشرکان میگوید{/«بانهم قوم لا یعلمون»/}و{/«اکثرهم لا یعلمون»/}و نظایر این آیات لغو خواهد بود5 ایشان در شکل قیاس میفرماید:اگر معرفت بدیعی بود،تقلیدمعنی نداشت حال آنکه آنان اعتراف به تقلید از آباءشان میکنندو باز هم اگر معارف ضروری بود سلب علم ار پدرانشان درست نبودحال آنکه میگوید«او لو کان آبائهم لا یعلمون شیئا».
برهان شیخ بر علم حق تعالی به اشیاء،قبل ایجاد اتقان صانع:شیخ در کتاب تمهید الاصول،ابتدا عالم را بهطورعام تعریف میکند و میگوید:«عالم کسی است که کاری را که برآن قدرت دارد،محکم و استوار انجام دهد،خواه بالفعل بر آن قدرتداشته باشد و خواه بالفرض»بعد شیخ در اثبات علم برای خودمانمیگوید شما فرض کنید دو نفر را که هر دو قادر و زنده هستنداما یکی از آنها میتواند کاری را محکم و استوار انجام دهد،مثلامیتواند خوب بنویسد و بخواند درحالیکه دیگران چنین کارهاییرا نمیتواند باید دید،بااینکه هردو بر اصل کار قدرت دارد،سراختلاف در چیست؟باید گفت آن شخصی که کار را محکم انجام(به تصویر صفحه مراجعه شود)میدهد یک ویژگی دارد که دومی ندارد و آن همان علم است شیخمیگوید«اما اینکه گفتیم بین آن دو شخص تفاوت است،این رابا عقل درک کردیم و اما این که گفتیم سبب تفاوت،علم است وشخصی که کار را خوب انجام میدهد عالم است،این نامگذاریرا از عرف وام گرفتهایم»پس خداوند که کارهایش از محکمترینکارهاست به طریق اولی به کار و فعلش عالم است."