خلاصة:
تحقیق حاضر، در صدد بررسی عوامل موثر بر رفتار نوعدوستانه در هنگام بروز یک موقعیت اضطراری و بحرانی میباشد. اینکه چه عواملی میتوانند در چنین موقعیتهایی در مداخله و ارائهی رفتار یاریگرانه، نقش تسهیلکننده یا مانعشونده ایفا کنند؛ با این هدف، به نظریههایی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم دربارهی این موضوع به بحث پرداخته بودند، مراجعه شد. نظریههایی همچون شهرگرایی، نهادگرایی، غفلت جمعی، لوث مسئولیت و رفتارگرایی چارچوب نظری پژوهش را تشکیل داده و فرضیات تحقیق از آنها استخراج شدند. روش تحقیق، پیمایش و تکنیک مورد استفاده، مصاحبه به کمک پرسشنامهی محقق ساخته با سوالهای بسته میباشد. جامعهی آماری تمامی شهروندان بالای 18 سال شهرستان همدان بود که بر اساس سرشماری سال 1392 مرکز آمار ایران 889583 نفر ذکر شده است. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر محاسبه گردید. نحوهی نمونهگیری، ترکیبی از روش خوشهای و تصادفی است. بدین صورت که مناطق مختلف شهری بر اساس عرف اقتصادی ـ اجتماعی به سه طبقه تقسیم و در مرحلهی اول بر اساس نمونهگیری خوشهای، از هر طبقه پنج منطقه انتخاب شدند و در مرحلهی بعد، با استفاده از نمونهگیری تصادفی پاسخگویان انتخاب شدند. یافتههای تحقیق و آزمونهای آماری مربوطه نشان داد که بین نهادگرایی (41/0-)، شهرگرایی (72/0-)، غفلت جمعی (37/0-)، لوث مسئولیت (27/0-) و رفتارگرایی (56/0-) و نوعدوستی رابطهی معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر؛ نهادگرایی، شهرگرایی، لوث مسئولیت، غفلت جمعی و تعلق به اصول رفتارگرایی باعث کاهش میزان نوعدوستی در افراد میگردد.
ملخص الجهاز:
ساز و کار اثرگذاری این عوامل بر بیتفاوتی اجتماعی کدامند؟ واکاوی تجربی موضوع سیروس احمدی (1384)، در بررسی بیتفاوتی در روابط اجتماعی و علل و عوامل مؤثر بر آن، مینویسد: در فرآیند زندگی اجتماعی روزمره، یک سری وضعیتهای اضطراری (گرفتاری و دردسر) ناگهانی اتفاق میافتند که طی آن بشدت به کمک و یاری دیگران (شاهدان) نیاز میشود تا مشکل مرتفع گردد؛ اما در هنگام وقوع اینگونه حالتهای اضطراری، واکنش بسیاری از شاهدان، بیتفاوتی است.
یافتههای این پژوهش با توجه به نتایج دیگر مطالعات و تحقیقات مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که با افزایش همدلی، بالا بردن حس مسئولیتپذیری اجتماعی و کاهش تحلیل هزینه ـ پاداش مادی میتوان بیتفاوتی را کاهش و نوعدوستی را افزایش داد.
اگر بخواهیم دو مفهوم محوری در کار زیمیل که مرتبط با هدف تحقیق حاضر باشد را در مرکز توجه خود قرار دهیم، یکی، تحریکپذیری بالای ذهن و اعصاب انسان ساکن در شهر میباشد که در طول روز چندین بار اتفاق میافتد و فرد شهرنشین برای حفظ آرامش و امنیت خود ناچار است تعدادی از محرکها را نادیده بگیرد و نسبت به آنها واکنش نشان ندهد و دیگر، رواج اقتصاد پولی است که روحیهی حسابگری (عقلانیت ابزاری) و تا حدودی فردگرایی را در پی دارد.
این بدان معنا میباشد که چنانچه برداشت افراد حاضر در صحنه یک موقعیت اضطراری و چالشی این باشد که دیگران هستند و آنها باید کمک کنند و نه من، میزان نوعدوستی پایینتر خواهد آمد؛ بنابراین فرضیهی تحقیق حاضر مبنی بر وجود رابطه بین حضور دیگران در صحنه و نوعدوستی تأیید میشود و با توجه به اینکه سطح خطا کمتر از 5 درصد میباشد، میتوان نتایج این پژوهش را به جامعهی آماری تعمیم داد.