خلاصة:
در عصری که فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی مرزهای ملی را درنوردیده، به موثرترین ابزار هدایت اندیشهها بدل شده و قرار گرفتن در معرض انواع رسانهها بصورت بخشی طبیعی و اجتنابناپذیر از زندگی انسان درآمده است، چگونگی مواجهه با پیامهای رسانهای اهمیتی صد مییابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطهی بین سواد رسانهای و مصرفگرایی است. بدین جهت، دادههای مورد نیاز با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و با انتخاب نمونهای 410 نفری از زنان 29-18 سالهی ساکن شیراز بدست آمد. روش نمونهگیری، خوشههای چند مرحلهای بوده و جهت تجزیه و تحلیل روابط از نظریهی سرمایهی فرهنگی بوردیو استفاده شده است. همچنین جهت تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها روشهای آماری آزمونF ، آزمون T، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها نشاندهندهی وجود رابطهی معنیدار بین هر 6 متغیر مستقل در نظر گرفته شده در این پژوهش یعنی سواد رسانهای، تحصیلات، سن، اشتغال، طبقهی اجتماعی و وضعیت تاهل با متغیر وابسته است.
ملخص الجهاز:
یافتهها نشاندهندهی وجود رابطهی معنیدار بین هر 6 متغیر مستقل در نظر گرفته شده در این پژوهش یعنی سواد رسانهای، تحصیلات، سن، اشتغال، طبقهی اجتماعی و وضعیت تأهل با متغیر وابسته است.
یافتههای پژوهش عبداللهی و مرادی (1390)، حاکی از آن است که الگوهای مصرف افراد به موازات سن، جنسیت یا قومیت آنها تفاوتهای معناداری با هم نداشته است و استدلال شده که این مسئله میتواند بدین معنی باشد که در شرایط کنونی جامعهی ایران، عواملی مانند سن، جنسیت و قومیت که قبلا نقش ساختاربخش و منزلتبخش مهمی را ایفا مینمودهاند، در حال از دست دادن اهمیت خود بوده و میتوان بارقههای فرآیند فردی شدن فزاینده و رواج انتخابهای فردی بر مبنای علائق و منافع فردی را مشاهده کرد.
بطور دقیقتر، نتایج این تحقیق که از تجزیه و تحلیل دادههای یک مطالعهی بزرگ مقیاس بر روی سه مورد از پیشرفتهترین شهرهای اقتصادی چین بدست آمده، حاکی از این است که قرار گرفتن در معرض محتواهای رسانهای مرتبط با مصرف و یا غربی، منجر به آمادگی بیشتر برای پذیرش ارزشهای مصرفگرایانه شده و همچنین نگرش مثبت نسبت به تبلیغات را توسعه میدهد.
نمودار 1: مدل نظری تحقیق فرضیات پژوهش 1- به نظر میرسد بین سواد رسانهای زنان با مصرفگرایی آنها رابطهی معناداری وجود دارد.
بدین ترتیب که فرضیهی اول مبنی بر وجود رابطهی معنیدار (00/0=sig) بین متغیر مستقل اصلی یعنی سواد رسانهای و مصرفگرایی است.