خلاصة:
از سال 2011 و به دنبال شروع ناآرامیها در کشورهای عربی منطقه خاورمیانه افراط گرایی در این منطقه به ویژه درعراق و در سوریه افزایش یافته است. با توجه به بافت قومی و مذهبی منطقه خاورمیانه تنوع گروههای افراطی در این منطقه قابل پیشبینی است. سؤالی که مطرح می شود این است که نقش قدرتهای فرا منطقهای ازجمله ایالاتمتحده آمریکا را در گسترش افراطگریها در خاورمیانه را چگونه ارزیابی می شود؟ این پژوهش استدلال میکند که ایالاتمتحده از مهمترین علل بقا و عمل این نیروهای افراطی در خاورمیانه و ازجمله در عراق و سوریه است. شکل گیری افراط گرایی در منطقه خاورمیانه با وجود فراهم بودن بسترهای داخلی به محرک خارجی نیز نیاز دارد.هدف این پژوهش بررسی میزان تاثیر گذاری این عوامل خارجی از جمله نقش دولت ایالات متحده در شکل گیری و گسترش پدیده افراط گرایی در منطقه خاورمیانه است.روش به کار گرفته شده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است.
ملخص الجهاز:
مهم ترین نظریه لوئیس که به دکترین لوئیس نیز شهرت یافته است تجزیه کشورهای مناطق مختلف ازجمله خاورمیانه است ، زیرا در این صورت این کشورها توان تبدیل شدن به تهدیدی برای امنیت ملی و منافع منطقه ای ایالات متحده را نخواهند داشت .
Henry Alfred Kissinger تقویت افراط گری در عراق، ابزار نوین برای تجزیه خاورمیانه تحولات منطقه خاورمیانه ازجمله روی کار آمدن دولت شیعی در عراق، گسترش پیوند سیاسی –اجتماعی بین کشورهای شیعی ازجمله ایران و عراق و همچنین افزایش نفوذ تفکر شیعی در منطقه خاورمیانه در خلال بهار عربی دولت ایالات متحده امریکا را به ارزیابی مجدد استراتژی ها و ابزاری های خود در این منطقه وادار ساخت .
وقتی دولت ایالات متحده امریکا در سال ٢٠١١ تصمیم به خارج کردن نیروهای خود از عراق گرفت تا حدی از نقش این کشور و حضور مستقیم آن در منطقه خاورمیانه کاسته شد.
ایالات متحده امریکا با وجود تبلیغات علیه گروههای افراطی (ازجمله دولت اسلامی عراق و شام )، از حامیان اصلی آنها در منطقه خاورمیانه است .
ازآنجاییکه در سیاست خارجی ایالات متحده امریکا؛ نظر بر عمل مقدم است ، این کشور با توجه به رهنمودهای نظریه پردازان خود ازجمله برنارد لوئیس و هانتینگتون تلاش دارد از طریق تبدیل کردن کشورهای منطقه خاورمیانه به دولت های ذرهای ، هرگونه تهدیدی علیه امنیت امریکا و مهم ترین هم پیمانش در منطقه یعنی اسرائیل را از بین ببرد.