خلاصة:
نهاد خانواده یکی از اصلیترین هستههای جامعۀ بشری است و ازدواج جایگاهی ویژه در تشکیل این هستۀ اساسی دارد. در ادبیات عامۀ ایران نیز قصهها، مثلها و ترانههای بسیاری با محوریت ازدواج خلق شده است. این مقاله بر آن است که با بررسی 24 قصه از قصههای مشدی گلینخانوم، به چگونگی شکلگیری ازدواج در آنها بپردازد و با واکاوی کلیشهها و گرههای تکراری در قصهها، گامی در جهت شناخت بهتر تخیل جمعی مردمان این سرزمین در دورههای گذشته بردارد. نکتۀ اصلی در بیشتر این قصهها، وجود کلیشههایی چون حسادت، عشق در یک نگاه، ازدواج دختر فقیر، پسر پادشاه یا پسر فقیری که داماد شاه شد و ... است. در بیشتر موارد عاملی شر وجود دارد که مانع ازدواج دو طرف است و در پایان با کمک نیروی خیر- که در برخی موارد نیرویی ماورائی است- قهرمان به وصال و خوشبختی خواهد رسید.
Family is one of the most important kernels of society that was noteworthy in all ages and marriage as the most essential step in the formation of this kernel has a special place among all generations. Finding a partner who causes feeling fortune and happiness is most highlighted human's dream that man try to fulfill. The need for peace and prosperity in folk literature has a wide appearance. Also there are lots of tale، proverb، song and etc in popular literature in Iran that those formed according to marriage.
In this article we try to study the formation of marriage and identify the collective imagination in this country with analyses the stereotypes and repetitious nodes.
The dominant issues in this folk tales are stereotypes such as jealous، love at a glance، marring the poor girl and prince or poor boy and princess and etc. there is an evil agent often that is obstacle for marriage but at the end، joiner is the hero with the help of good or supernatural agent .
ملخص الجهاز:
"جدول های بررسی قصه ها جدول شمارة ١- کرة دریایی (١) و(٢)٢ (٣١٤*) (ساتن ، ١٣٧٤: ٢١-٤١) کنش های اصلی اسب شاهزاده کرة دریایی است با نیرویی خارق العاده ؛ حسادت زنان حرم سرا به شاهزاده ؛ کمک های اسب به شاهزاده برای رهایی از دسیسه ها؛ فرار پسر از شهر خود و باغبان شدن در باغ پدر دختر؛ عاشق شدن شاهزاده و ازدواج با دختر پادشاه آن شهر؛ پادشاه شهر پسر را به عنوان داماد قبول ندارد، اما بعد از اثبات شاهزاده بودنش او را جانشین خود میکند.
عشق دلیل ازدواج عشق نیست ، تنها پاداشی است برای دختر جدول شمارة ١٤- برادر ناتنی و گنج آقاموشه (٥٥٤) (همان ، ٢٩٣- ٣٠٢) کنش های اصلی تقسیم ناعادلانۀ میراث پدری بین سه برادر و ناحقی برادر بزرگ تر در حق برادران ؛ رسیدن برادر ناتنی به گنجی فروان با کمک یک موش ؛ شریک شدن دو برادر کوچک تر؛ ازدواج دو برادر با دختران وزیر.
در قصه های مشدی گلین خانوم چنین موضوعی وجود ندارد؛ اما همان گونه که در جدول های ١-٢١ اشاره شده ، در برخی از قصه ها دلیل ازدواج ، عشق و دوست داشتن نیست ؛ بلکه ازدواج با دختر پاداشی است برای پسر و یا ازدواج با شاه پاداشی برای خوش خدمتی دختری از طبقۀ پایین جامعه در نظر گرفته میشود."