خلاصة:
امروزه با ظهور تفکر جهانی شدن و دولت های فراتنظیمی که موجب گسترش روابط اجتماعی و ارتباطات در سطح ملی و فراملی شده است، قدرتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی متعددی ظهور یافته اند که موجبات پدیداری نوعی حاکمیت متکثر را پدید آوردهاند. مبانی فکری و فلسفی این مهم، به خوبی در دستگاه فکری فوکو مشهود است. لذا با بررسی مفهوم حاکمیت در عرصه حاکمیت جهانی و دولتهای فراتنظیمی و تبیین ریشۀ فلسفی مفهوم پسامدرن حاکمیت در اندیشه فوکو، معلوم میشود که مفهوم حاکمیت، دچار تغییر و تحول مفهومی عمیقی شده است. لذا در این مقاله تلاش میشود تا این مفهوم نوین حاکمیت به خوبی واکاوی شود. شناخت چنین مفهوم نوینی از حاکمیت برای تعیین سیاستها و قوانین آتی جامعه، بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله با رویکرد حقوق عمومی، مفهوم پسامدرن حاکمیت به تصویر کشیده میشود.
ملخص الجهاز:
واکاوی مفهوم پسامدرن حاکمیت از دیدگاه حقوق عمومی با تأکید بر اندیشههای فوکو محمدرضا ویژه - آرین پتفت ( (تاریخ دریافت: 12/10/1394- تاریخ پذیرش: 17/3/1395) چکیده امروزه با ظهور تفکر جهانیشدن و دولتهای فراتنظیمی که موجب گسترش روابط اجتماعی و ارتباطات در سطح ملی و فراملی شده است، قدرتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعیِ متعددی ظهور یافتهاند که موجبات پدیداری نوعی حاکمیت متکثر را پدید آوردهاند.
لذا سؤال اصلی این است که مفهوم حاکمیت با ظهور تفکر جهانیشدن و پدیداری دولتهای فراتنظیمی، و بهطور کلی در عرصه پستمدرن حکومتها، دچار چه تغییر و تحول مفهومی شده است؟ در فرض نخست، چنان به نظر میرسد که نوعی تکثر قدرتها وجود دارد که بهصورت نظاممند عمل میکنند.
فوکو، حاکمیت را در عصر کلاسیک، قدرت سلطهگرایانه میپندارد که در این دوره، روابط افراد در قالب اطاعتشوندگان و اطاعتکنندگان در بستر نوعی حکومت پلیسی شکل میگیرد و نوعی واداری به انجام دستور پدیدار میشود و ساختار قدرت بهصورت سلسلهمراتبی نزولی (از بالا به پایین) و ستیزگرایانه صورت میپذیرد که ماهیتاً، نوعی سرکوب و خشونت است (نش،1382: 44).
بنابراین، بنا به آنچه فوکو نسبت به قدرت نوین بیان میدارد، در عرصه نوین تفکر بشری، حاکمیت، یعنی قدرت برتر که اِعمال آن تنها در صورت غالبآمدن گفتمان بر پادگفتمانها میسّر خواهد بود و این قدرت در همه وجود دارد و هیچگاه تملیکی نیست بلکه صرفاً عمل میکند.