خلاصة:
امروزه بیش از آنکه جنگ میان کشورها امنیت جهانی را تهدید کند، حرکت های تروریستی هستند که موجی از نگرانی فزاینده را در نقاط مختلف جهان به خصوص خاورمیانه ایجاد کرده اند. عمده گروه های تروریستی فعال در این منطقه دارای نقاط مشترک از حیث اهداف و شیوه ها هستند که در این زمینه مقالات متعددی به رشته تحریر در آمده است، اما کمتر از نظریه های روابط بین الملل به عنوان ابزار تحلیل وقایع تروریستی بهره برداری شده است. در میان نظریات روابط بین الملل، نظریه انتقادی فرانکفورت، یکی از مهم ترین نظریات رهایی بخش محسوب می شود که با نقد فرهنگ و اقتصاد به دنبال تعریف جدیدی از جهان در سپهر عمومی است. مقاله حاضر با بررسی مباحث فرانظری و آرای اندیشمندان این مکتب، در چارچوبی توصیفی ـ تحلیلی و با بهره گیری از داده ها و اسناد تاریخی در پی یافتن پاسخ این سوال است که دلایل تشکیل گروه های تروریستی نظیر داعش تا چه حد منطبق بر داده های نظری مکتب فرانکفورت در موضوع جامعه مدنی و سپهر عمومی است؟ به نظر می رسد مکتب فرانکفورت به عنوان یک ابزار نظری مفید با اشاره جدی به بخش های تبعید شده در خلال سیطره عقلانیت ابزاری، آنان را کانون های اصلی اعتراضات ساختارشکن در آینده دانسته است. در نتیجه، یکی از دلایل مهم تشکیل و فعالیت گروه های تروریستی نظیر داعش؛ ضعف جامعه مدنی و سپهر عمومی در سطح سوم تحلیل یعنی نظام بین الملل و نیز ضعف آن در سطح دوم تحلیل یعنی کشورهای میزبان تروریسم داعش بوده است.
ملخص الجهاز:
در ميان نظريات روابط بين الملل ، نظريه انتقادي فرانکفورت ، يکي از مهم ترين نظريات رهايي بخش محسوب مي شود کـه بـا نقـد فرهنـگ و اقتصاد به دنبال تعريف جديدي از جهان در سپهر عمومي است .
مقالـه حاضـر بـا بررسـي مباحـث فرانظري و آراي انديشمندان اين مکتب ، در چارچوبي توصيفي ـ تحليلي و با بهره گـيري از داده هـا و اسناد تاريخي در پي يافتن پاسخ اين سوال است که دلايل تشکيل گروه هاي تروريستي نظير داعـش تا چه حد منطبق بر داده هاي نظري مکتب فرانکفورت در موضوع جامعه مدني و سپهر عمومي اسـت ؟ به نظر مي رسد مکتب فرانکفورت به عنوان يک ابزار نظري مفيد با اشاره جدي به بخش هاي تبعيد شده در خلال سيطره عقلانيت ابزاري ، آنان را کانون هاي اصلي اعتراضات ساختارشکن در آينـده دانـسته است .
در نتيجه ، يکي از دلايل مهم تشکيل و فعاليت گروه هاي تروريستي نظير داعش ؛ ضعف جامعـه مدني و سپهر عمومي در سطح سوم تحليل يعني نظام بين الملل و نيز ضعف آن در سطح دوم تحليـل يعني کشورهاي ميزبان تروريسم داعش بوده است .
در اينجا لازم است دو موضوع پيرامون اهداف مقاله يادآوري شود: اول آنکه ، هدف از بخش پيش رو يافتن ارتباط ميان نظريه انتقـادي فرانکفـورت و تروريـسم داعش نيست ، بلکه بهره مندي از مکتب فرانکفورت به ويژه موضوع سپهر عمومـي بـه عنـوان ابـزار نظري در راستاي تجزيه و تحليل تروريسم داعش مي باشد.