خلاصة:
هدف پژوهش حاضر عبارت بود از تعیین رابطه بین سبک زندگی و خلاقیت با انگیزش تحصیلی دانشآموزان دختر. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی بوده و به لحاظ روش ، از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانشآموزان دختر دبیرستانهای به ( n= شهرستان خوی است. برای محاسبه تعداد نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید که عدد ( 361 دست آمد و از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای برای انتخاب افراد استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت تورنس (عابدی)، مقیاس انگیزش تحصیلی والراند و بیسونت و پرسش نامه سبک زندگی لعلی، عابدی و کجباف بود. از آزمون تحلیل رگرسیون و آزمون پیرسون برای بررسی میزان ارتباط متغیرهای پیش بین (سبک زندگی و خلاقیت) با متغیر ملاک ( انگیزش تحصیلی) استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین سبک زندگی و خلاقیت با انگیزش تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین سبک زندگی با انگیزش درونی، انگیزش بیرونی رابطه معناداری برقرار است. از سوی دیگر بین خلاقیت با انگیزش درونی و سلامت اجتماعی با انگیزش درونی رابطه معناداری به دست آمد اما بین خلاقیت با انگیزش بیرونی رابطه معناداری به دست نیامد.
ملخص الجهاز:
"این ضرورت پیش می آید که به دنبال نظریات علمی نوین و راهکارها لازم در جهت تقویت انگیزه تحصیلی، ارتقای سبک زندگی و خلاقیت دانش آموزان باشیم پژوهش حاضر بر آن است تا با توجه به سه مولفه سبک زندگی، خلاقیت و انگیزش تحصیلی به این پرسش پاسخ دهد که آیا بین سبک Masaali زندگی و خلاقیت با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهرستان خوی رابطه وجود دارد؟ روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی بوده و به لحاظ روش، از نوع تحقیقات همبستگی است.
بررسی های فلمینگ و همکاران (2006) نشان داد که کیفیت پایین محیط زندگی، سلامت روان شناختی پایین و کیفیت پایین ارتباطات و روابط اجتماعی و نیز پایین بودن سطح سلامت عمومی که سازنده کیفیت زندگی پایین دانشجویان است می توانند سایر عملکردهای دانشجویان از جمله پیشرفت تحصیلی آنان را تحت تأثیر قرار داده و سبب افت تحصیلی دانشجویان و کاهش میزان انگیزش درونی آنها شود.
رشیدی و شهرآرای (1387) نیز در پژوهشی با هدف بررسی رابطه بین خلاقیت و منبع کنترل، به این نتیجه رسیده اند که خلاقیت ارتباط مثبتی با منبع کنترل درونی دارد و خودانگیختگی و انگیزش درونی در خلاقیت تأثیر زیادی دارد، بنابراین پاداش محیطی، رقابت و ارزشیابی های بیرونی همگی انگیزه های تحمیلی هستند که موجب از بین رفتن خلاقیت می شوند، فرد خلاق باید بیشتر دارای انگیزش درونی باشد تا بیرونی، یعنی افراد خلاق بیشتر دارای انگیزش درونی هستند و می توانند به خاطر علاقه مندی به فعالیت های خلاقانه در حال انجام خود در برابر اطرافیان مقاومت کنند و خلاقیت خود را اعمال نمایند.
(1990 ), Reorientation : The use of hypnosis for Life - style Change & Individual psychology Journal of Adlerian Theory."