خلاصة:
مقاله حاضر به بررسی سیاست خارجی آمریکا درقبال کردهای عراق درپرتـو تحـولات سیاسی درمنطقه خاورمیانه می پردازد. حضورنظامی آمریکا درشمال عراق درزمان جورج بوش پدر و همچنین اشغال صورت گرفته این کشور درزمان جورج بوش پسـرهمزمان بـه افـزایش نقـش عنصـر کـرد در تحولات قدرت دراین کشور ماهیت جدیدی داده است ، تـا بدانجاکـه کردهـای عـراق نقش میانجی وتعین کننده رادرمیان شیعیان واعراب سنی بـه عنـوان دو عنصـر قـدرت داخلی ایفا کرده و بدون همکاری آنها سیاست خارجی آمریکا به موقعیت فعلی دسـت نمی یافت . بدین منظورجهت درک سیاست خارجی آمریکا در عراق نیـاز بـه شـناخت تحولات درونی قومیت کرد و نیز بررسی تحولات عراق خواهد بود.
This survey will analyze the U. S. foreign policy toward Iraqi Kurds in political changes in the Middle East region. Military attendance of the U.S. military forces in the north of Iraq، whether in father Bosh time or in Iraq occupation’s time by the son of Bosh simultaneously lead in increase the role of kurds in power changes in this country.
The Kurdish people have influenced in this region to the extent that they play the mediator and determiner’s roles between Iraqi Shiites and Sunnites who are two power elements in the government and the foreign policy of the U. S. could not reach to this condition without their cooperation.
For understanding to realize the American foreign policy in Iraq it seems that we should know about ethnical changes and Iraq itself is essential
ملخص الجهاز:
"دو سال بعد از این اتفاق دو رهبـر کرد با دعوت مادلین آلبرایت وزیر خارجه آمریکـا بـه واشـنگتن رفتـه و توافقنامـه ١٧ سپتامبر را امضاء کردند و آشتی ظاهری میان دو گروه شکل گرفـت و قـرار شـد سـران کرد با کنار گذاشتن اختلافات خود بطـور مشـترک اداره منطقـه کردنشـین را بـه عهـده گیرند ولی بعد از حمله آمریکا به عراق رهبران کرد به توافق کامـل رسـیدند و مسـعود بارزانی به عنوان رئیس جمهور منطقه ای کردستان انتخاب گردید و جـلال طالبـانی بـه عنوان رئیس جمهور عراق شناخته شد و باعث گردیـد کردهـا پـس از مـدتها تـلاش و مبارزه با حمایتهای آمریکا (در قبال کمکهایشان در سرنگونی رژیـم صـدام ) بـه آرزوی دیرینه خود تا حدودی برسند.
net) سیاست خارجی آمریکا و کردستان عراق بعد از سرنگونی صدام یکی از پیامدهای مهم تجاوز ایالات متحده به عراق در سال ٢٠٠٣ ایجاد زمینـه ای مناسب برای اقوام و گروههای مختلف در این کشور بود تا از این فرصت استفاده کـرده و هرکدام به نوعی خواستهای تاریخی و سیاسی خـود را مطـرح نماینـد، یکـی از ایـن گروهها و شاید مهمترین آنها، کردهای ساکن شمال عـراق هسـتند کـه از ایـن فرصـت تاریخی بی نظیر به نفع خود استفاده کـرده و بـا تأسـیس یـک حکومـت منطقـه ای در مناطق مذکور تحولات جدید را موجب شده اند.
برای مثال رایس وزیر امور خارجه در سال ٢٠٠٥ در اولین دیدارش از عراق ابتداء و قبـل از ورود بـه بغـداد در کردستان توقف نموده و همچنین در نوامبر ٢٠٠٥ مسـعود بـارزانی رسـما در کـاخ سفید به عنوان رئیس جمهور دولت منطقه ای کردستان مورد استقبال قـرار گرفـت و از این موضوع اطمینان حاصل کرد که ایالات متحده بـا وضـعیت ویـژه کردهـا در عـراق کاملا هماهنگ است ."