ملخص الجهاز:
"اما در صورتی که نوع علم نجات حقیقی وجود داشته و یک نظریه ادواری مشابه با تجسم و توصیف از نظر یونانیان،حکمروا و در عین حال با آنان متفاوت باشد،چه پیش خواهد آمد؟آیا تاریخ مذاهب، علمی است که اشاعه و انتشارش بسیار ناچیز است و احدی را به ظاهر،این سؤال بهطور جدی پیش نیامده است؟آنچه در این مورد باید تشخیص داد،این است که چگونه اندیشه و تصور حلول به عنوان اتصال و اتحاد ذات خالق و مخلوق میتواند بین علم نجات و رشد و تکامل طولی،بهطور مداوم و پیوسته ارتباطی برقرار سازد که درک و ذوق تاریخی ما را مشروط و مقید کند؟ امکان این امر بدان جهت وجود دارد که اندیشه حلول،حادثه بینظیری است که در طراز امور محسوس اطلاعات معلوم تاریخی واقع میشود و چنان به خوبی در ظرف این اطلاعات معلوم تاریخی وارد است که خود،مرکز آنها و مشخصکننده مفهوم و اهمیت آنهاست.
اگر در نظر داشته باشیم که احساسات مشترک مربوط به تجلی الهی این دو جماعت چگونه است،آنگاه در مورد تشخیص اختلاف و وجه امتیاز آنها کمتر در معرض حیرت و سرگردانی خواهیم بود، زیرا هر امری که در حیطه عالم کبیر مذهب رخ دهد،از نظر معرفت به احوال انسان در عالم صغیر وجود آدمی نیز به وقوع میپیوندد،یعنی روح هر فرد مومن و مرید به صورت امام عالم صغیر خود در میآید،همان طور که ملاصدرای شیرازی،یکی از معروفترین نمایندگان فلسفه تشیع ایرانی در قرن دوازدهم هجری میگوید: «در ذات بشر،یک واقعیت و حقیقت آسمانی و ربانی که علی الاطلاق منزه و مبراست،وجود دارد و این واقعیت عبارت از«امانت»است."