خلاصة:
اندیشــمندان مســلمان پس از مواجهه با مدرنیته ، به چهار دســته ســنت گرا، تجددگرا، تلفیقیها و فعالان اجتماعی تقســیم شــدند. برخی علم غربی را یکســره طرد و نفی و برخی دیگر آن را به طور کامل پذیرفتند. در این میان برخی با اتخاذ رویکرد تلفیقی، از بومیسازی، ایرانیسازی یا اسلامیسازی علوم انسانی دم زدند که در این پژوهش برآنیم با روش تحلیلی به تیپ بندی این رویکردها پرداخته و راه حل های ارائه شده از سوی ایشان را بررســی و بازســازی نماییم . یافته های پژوهش حاکی از این اســت که با پذیرش مبانی معرفتی و تعریف علم مبتنی بر فلسفه اسلامی و اتخاذ رویکرد کثرت گرایی روش شناختی تداخلی، میتوان از راه حل های انباشت و تکامل ، تهذیب و تصحیح ، استنباط ، تاسیس و احیای میراث علمی جهان اسلام ، برای تولید علوم انسانی اسلامی بهره برد.
ملخص الجهاز:
یافته های پژوهش حاکی از این اســت که با پذیرش مبانی معرفتی و تعریف علم مبتنی بر فلسفه اسلامی و اتخاذ رویکرد کثرت گرایی روش شناختی تداخلی، میتوان از راه حل های انباشت و تکامل ، تهذیب و تصحیح ، استنباط ، تأسیس و احیای میراث علمی جهان اسلام ، برای تولید علوم انسانی اسلامی بهره برد.
از این منظر رویکردهای مسلمانان تا قبل از مواجهه با مدرنیته همگی با برچسب غیرعلمی، از متون علمی حذف شده و در برنامه های آموزشی نیز تنها دو یا سه واحد درسی را تحت عنوات تاریخ تفکر یا اندیشه اجتماعی، به خود اختصاص داده است و میراث علمی جهان اسلام تقریبا به طور کامل ترک شده و حداکثر به عنوان موضوع علوم اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد.
در مقابل ، حســن حنفی، نصــرحامد ابوزید، ســروش ، ســعید زیباکلام ، خســرو باقری، مصــطفی ملکیان ، ســارا شــریعتی، عبدالکریمی، چلبی و بســیاری از اندیشــمندان علوم اجتماعی که در ادامه به بررســی برخی از آثار ایشــان پرداخته ایم ، به دلیل پذیرش اصــالت روش های تجربی؛ علیرغم همه تفاوت هایی که دارند در دسته اندیشمندان تجددگرا (مدرن و پست مدرن ) قرار میگیرند و جلال آل احمد، شریعتی، بازرگان ، شبستری، شهید مطهری، شهید صدر، جابری، نقیب العطاس ، فاروقی، آزاد ارمکی، جلائیپور، حسین نصر، مهدی گلشنی، محمود رجبی، میرسپاه ، بستان ، پارسانیا و اغلب پیروان مکتب صــدرایی به دنبال تلفیق ســنت و مدرنیته ، برخی با گرایش به ســنت و برخی دیگر با گرایش به مدرنیته هستند.