خلاصة:
سبک زندگی گرچه در کلیترین حالت به «الگو و شیوة زندگی کردن» اشاره دارد، همچون بسیاری دیگر از مفاهیم علوم انسانی، نیازمند نظریة پشتیبان است که تعیینکنندة چیستی عمیق موضوع «نوع زندگی» و نسبت آن با موضوعات و مفاهیم دیگر است. بدینترتیب، سؤال اصلی این نوشتار چیستی «سبک زندگی غربی» که نتیجة نظریة اجتماعی معاصر غرب است و تطبیق آن با چیستی و ماهیت «سبک زندگی اسلامی» را شامل میشود. فرضیة مقاله نیز به گسترهای از مفاهیمی همچون جامعة مدرن، مدرنیتة متأخر، نظام طبقاتی، الگوی مصرف، الگوی تفریح و اوقات فراغت و نظایر آن اشاره دارد. درعینحال، مواضع معرفتشناسی و رهآوردهای روششناسی این مفهوم با توجه به خاستگاه متمایزشان، متفاوت هستند. در این نوشتار، با تکیه بر روش توصیفی و روش کتابخانهای به بررسی اجمالی مؤلفههای سه مقولة هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی مفهوم سبک زندگی با دو خاستگاه فکری مختلف «غربی» و «اسلامی» پرداختهایم.
Concept of «Lifestyle» in general implies a type of living modus operandi، but as any concept in humanities as it needs to know what the life mode is and how it related to others concepts and topics too. As the «Western life mode» comes to follow from the Western social theory، it would be possible to introduce the Islamic life mode from the Islamic one. For investigating this research question it engages with many concepts such as the civil society، later modernity، estate system، pattern of consumer، entertainment and leisure time. The both epistemological and the methodological achievements made differently by which they come the vary life- world indeed.
ملخص الجهاز:
دربارة روش شناسی «سبک زنـدگی » بـا توجـه بـه مطالـب گفتـه شـده دربـارة مؤلفه های معرفت شناسانه این مفهوم ، به ویژه بازتابی بودن سبک های زنـدگی کـه توضـیح داده شد، همچنین توجه به این امر که بدون تعلق به سنت خاص فکری، امکان ارائـۀ بحـث دقیقـی وجود نخواهد داشت ، میتوان نتیجه گیری کرد که کسانی که دربارة بحـث از «سـبک زنـدگی » میکنند، به نوعی متعلق به جامعه شناسی پساوبری و جامعه شناسی نیـوزیملـی و در یـک کـلام متعلق به جامعه شناسی پست مدرن هستند.
نمودار این الزام نیز چنین خواهد بود: نتیجه با توجه به نگرش های هستیشناسی ، مواضع معرفت شناسی و ره آوردهای روش شناسی دربـارة مفهوم «سبک زندگی » و در نظر گرفتن موارد یادشده در بالا ومؤلفه های هـر یـک از آن هـا در فضای فکریـفلسفی دنیای غرب که ویژگی مهم آن ، انسان مداری در همۀ امور اسـت ، بـه ایـن نتیجۀ مهم دست مییابیم که برداشت دقیق از مفهوم «سبک زندگی » در غرب ، دو ویژگی مهـم واصلی دارد که باید در پژوهش ها آن ها را در نظر داشت .
بدین ترتیب ، آنچه در غرب به عنوان «سبک زندگی » معنا میشود، آخرین مرحلۀ تطور اجتماعی آن بعد از عبور از مراحل متعددی در تکامل اندیشه های اجتماعی، شکل یابی ساختارها و نظامات اجتماعی ، سازگار شدن رویه ها و جریانات فرهنگی مختلف وگاهی معارض درون غرب و در نهایت استقرار وضعیت نهایی مدرنیته است که به صورت نظام اجتماعی لیبرال سرمایه داری امریکایی در اواخر قرن بیستم جلوه گر میشود و در این شرایط خاص ، سبک زندگی ، به عنوان مفهومی خاص برای توضیح وضعیت فرهنگی جدید انسان غربی ، تعریف و به کار گرفته میشود.