خلاصة:
با افزايش رفاه عمومي در سطح جهاني و گرايش جوامع به سمت آزادي هاي مدني و جنبه هاي مختلف دموكراسي، شاخص هاي دموكراسي و عوامل موثر بر آن مورد توجه اقتصاددانان سياسي در مجامع علمي قرار گرفت. پيرو اين موضوع در اين تحقيق ما برآنيم تا به اين پرسش پاسخ دهيم كه: آيا دموكراسي به عنوان نظام كاراي سياسي، با ماليات گيري تامين مي شود يا با بهره گيري از درآمدهاي حاصل از منابع طبيعي (به ويژه نفت)؟ براي پاسخ، از داده هاي تابلويي بيش از 100 كشور در سال هاي 2008 تا 2011، استفاده شده است، تا با تحليل رابطه بين سهم ماليات در توليد ناخالص داخلي و شاخص دموكراسي و همچنين مقايسه آن با رابطه سهم درآمدهاي حاصل از منابع طبيعي و شاخص دموكراسي، مسئله فوق ارزيابي شود. نتايج نشان مي دهد كه در بين 100 كشور دنيا سهم ماليات در توليد ناخالص داخلي دقيقاً رابطه مستقيم با شاخص دموكراسي داشته و تاثير آن به طور معناداري مثبت ارزيابي مي شود و سهم درآمدهاي نفتي در توليد ناخالص داخلي تاثير معكوسي بر شاخص دموكراسي در كشورهاي مذكور دارد، به طوري كه با افزايش سهم نفت در توليد ناخالص داخلي كشورهاي نفت خيز شاخص هاي دموكراسي نزول نموده و با افزايش سهم ماليات در كشورهاي صنعتي شاخص دموكراسي رو به بهبود بوده است.
ملخص الجهاز:
نتیجه گیری و پیشنهادات سیاستی هدف اصلی در این تحقیق ، پاسـخ بـه ایـن سـؤال مبتکرانـه تحقیـق و مـورد نظـر اقتصاددانان سیاسی بود که : آیا دموکراسی بـوی نفـت مـیدهـد یـا بـوی مالیـات؟ داده های اولیه به صورت نمودارهای شماره (١) و (٢) مبانی تئوریکی مبنیبـر اینکـه تأثیر مالیات بر شاخص دموکراسی مثبت و تأثیر درآمد ناشی از منابع طبیعی (نفت ) بر شاخص فوق منفی است را تأیید نمود.
پیشنهاد سیاستی نهایی این است که همچون کشورهای توسعه یافته درآمدهای منابع طبیعی (مانند نفت که ثروتی ملی است ) برای مخارج جاری دولت استفاده نشـده و برای توسعه زیرساخت های دانش بنیان اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد تا توسعه ای پایدار را به دنبال داشته باشد و در عوض مخـارج جـاری حکومـت و دولت از منبع مالیات ها تغذیه شود، تا با افزایش شاخص دموکراسی پاسخی مثبـت به خواسته های مردم نیز باشد.