خلاصة:
تنوع درمجموعه اي از عرصه ها، همچون عرصه قوميت و دين، چاشني دموكراسي و مايه غناي ماهيت جامعه تلقي مي شود. اما بسياري از دولتمردان تمايل دارند كه اعضاي دولت را به كساني محدود سازند كه به اكثريت نزديك اند؛ و غالباً قوانيني هم براي تثبيت اين همگوني وجود دارد. دلايل اينگونه محدوديت ها در باب تنوع، گاه اقتصادي، و گاه مبتني بر امنيت اند. اين دلايل به طور آشكار منطقي اند و طرفدار افزايش تنوع بايد نسبت به آنها پاسخگو باشد. درمقاله حاضر، نه بر ملاحظات عملي، بلكه بر اين ايده متمركز خواهم شد كه براي حفظ ميزاني از همشكلي در جمعيت يك كشور يا منطقه، لازم است چيزي براي مطرح كردن وجود داشته باشد. در اينجا مي توان مطلب را با نظريه عصبيت ابن خلدون كه بيانگر اهميت ميزاني از انسجام ميان اعضاي جامعه است، و نيز با اين تصور آغاز كنيم كه يقيناً او اين ضرورت را ابراز مي دارد تا انسجام مطلوب بر پايه چيزي حاصل آيد كه شهروندان در آن احساس مشاركت عمومي داشته باشند. پس مي توان گفت كه اگر تنوع به ضعف عصبيت منجر شود، نامطلوب است.
ملخص الجهاز:
در اینجا می توان مطلب را با نظریة عصبیت ابن خلدون که بیانگر اهمیت میزانی از انسجام میان اعضای جامعه است ، و نیز با این تصور آغاز کنیم که یقینا او این ضرورت را ابراز می دارد تا انسجام مطلوب بر پایة چیزی حاصل آید که شهروندان در آن احساس مشارکت عمومی داشته باشند.
آیا راهبرد درست ، نگرش کاملا آزاد است یا اینکه سیاست محدودکننده تر بهتر است ، و چنانچه محدودیت هایی وجود دارد، خطوط پایان آن کجاست ؟ این پرسشی نیست که آن را در اینجا مطرح می سازیم ، بلکه مسئله دیگری مطرح می شود که آن نیز مربوط به موضوع است : چه میزان از تنوع با همبستگی اجتماعی سازگار است ؟ ابن خلدون در تحلیل خود از جامعه به این نکته اشاره می کند که غالبا می توان تصویر ظهور و سقوط دولت ها را بر حسب عصبیت ترسیم کرد.
اما اگر دولت به جلوگیری از انواع دیگری از اجبار- اگر وجود داشته باشد- مبادرت نمی ورزد، پس چرا در اینجا چنین کند؟ اگر دولت برای جلوگیری از نقص جسمانی بچه ها، مانند ختنه در پسران ، دخالتی نمی کند، استدلال قابل قبولی نخواهد بود اینکه بگوییم دولت باید در مخالفت با پوشش دینی دانش آموزان پا پیش بگذارد.
Lakhsassi, Ahmad (1994), "Ibn Khaldun", In Nasr and Leaman(eds), History of Islamic Philosophy, London: Routledge.