خلاصة:
خیال (ایماژ) عنصر اصلی شعر، در همه ی تعریف های قدیم و جدید است و هر گونه معنی دیگری را در پرتو خیال می توان شاعرانه کرد. خیال به معنی تصرفات بیانی و مجازی در شعر می باشد و حاصل نوعی «تجربه» است و اغلب با زمینه ی عاطفی همراه می باشد. خواجوی کرمانی یکی از شاعران بزرگ قرن هشتم می باشد که با هنر نمایی و قدرت ذوق و اندیشه، عناصر خیال انگیز را به نحو مطلوبی در شعر خود به کار گرفته است در این عناصر تشبیه بیشترین حوزه یدب هنری شاعر را به خود اختصاص داده است پس از تشبیه استعاره بیشترین بسامد را در شعر خواجو دارا می باشد به خصوص استعاره ی مکنیه تخلییه که به وفور در شعر وی یافت می شود خواننده با مطالعه ی غزلیات دلنشین این شاعر بزرگ بیشتر به اهمیت و توانایی وی واقف شده و ارزش شاعر را در پهنه ی ادب فارسی در می یابد. این مقاله با عنوان «عنصر خیال در آثار خواجوی کرمانی با تاکید بر استعاره» بر آن است ضمن تعاریفی از استعاره و هدف از آن، انواع استعاره را تقسیم بندی نموده و هر کدام را با شواهدی از دیوان خواجوی کرمانی شرح دهد.
ملخص الجهاز:
ازیک طرف مهمترین نوع مجاز، مجاز به علاقه ی مشابهت است که به آن استعاره می گویند، و از طرف دیگر می توان استعاره را از تشبیه نیز بیرون آورد، بدین معنی که از جمله ی تشبیهی مشبه و مشبه به و ادات تشبیه را حذف کنیم به نحوی که فقط مشبه به باقی بماند، به این مشبه به باقی مانده استعاره می گویند»(شمیسا،141:1373) 5-مجاز: «شاعران از آن جایی که که جهان را دیگر گونه می بینند، واژگان را نیز دیگر گونه به کار می برند بدین معنی که هر چند از واژگان معمول و مرسوم ما استفاده می کند، اما آنها را در معنای اصلی و متعارف خود به کار نمی برند و به قول ادبا لغات و عبارات را در معنای غیر ما وضع له یعنی برخلاف قرارداد استعمال می کنند گویی شاعران جهان را دوباره به سلیقه ی خود نامگذاری می کنند(همان،37) «مجاز شیوه ای دیگر در بازنمود اندیشه ی شاعرانه و ترفند نغز دیگری است که سخنور، به آهنگ فریفتن و در دام افکندن سخن دوست، در ادب به کار می گیرد، مجاز آن است که سخنور واژه را در معنایی به کار گیرد که برای آن بر نهاده نشده است معنای نهادین و قاموسی واژه معنای راستین آن است؛ و معنایی که سخنور، در سروده ی خویش از آن خواسته است معنای هنری آن است»(کزازی،140:1368) 6- کنایه: « عبارت یا جمله ای است که مراد گوینده معنای ظاهری آن نباشد، اما قرینه ی صارفه ای هم که ما را از معنای ظاهری متوجه معنای باطنی کند وجود نداشته باشد چنان که گفته شد، کنایه ذکر مطلبی دیگر است و این دریافت از طریق انتقال از لازم به ملزم و یا بر عکس صورت می گیرد چنان که می توان گفت کنایه ذکر جمله یا عبارتی است که به جای معنی ظاهری، مراد یکی از لوازم معنی آن است به الفاظ و معنای ظاهری مکنی به و به معنای مقصود مکنی عنه می گویند»(شمیسا،235:1373) شرح حال و زندگی نامه ی خواجوی کرمانی نخلبند شعرا کمال الدین ابوالعطاء محمود بن علی بن محمود، مرشدی کرمانی، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری است.