خلاصة:
با گسترش روزافزون شهرنشيني در سال هاي اخير يافتن يك مدل مناسب با استفاده از تجربيات ديگر كشورها در عرصه ي مديريت سياسي شهرها راهكاري براي تجربه اندوزي است. بررسي تفاوت هاي نوع نگاه به مسائل مديريت شهري و مديريت محلي كه در قالب تقسيمات كشوري و سازماندهي سياسي فضا بروز و ظهور پيدا مي كند و همچنين يافتن نوع و سطح اختيارات در مديريت سياسي در دو كشور ايران و فرانسه به عنوان دو كشور با نظام متمركز نشان داد كه نوع نظام حاكم مي تواند حداقل تاثيرگذاري را در واگذاري امور به صورت ذاتي در سطح محلي داشته باشد. و مي توان با يك نگاه متمركز اما با سازماندهي مناسب ساختار سياسي فضايي كشور واحدهاي محلي را فعال، تصميم ساز و تصميم گير نمود. علاوه براين موارد اين پژوهش نشان داد حوزه ي اختيارات تصميم گيرندگان در صورتي كه ذاتي باشد مي تواند تاثيرگذاري مفيدي در امور محلي داشته باشد زيرا در اين صورت است كه بايد مردم و ذينفعان نيز در تصميم گيري ها مشاركت كنند. و در واقع مديريت امور محلي رخ خواهد داد. در نهايت نيز مشخص شد فرآيند مديريت سياسي شهرها و امور محلي در فرانسه از پايين به بالا و در ايران از بالا به پايين است.
ملخص الجهاز:
"بر اساس آخرین تغییراتی که بر روی قانون شوراها بعمل آمده است ، وظایف و اختیارات شوراهای اسلامی شهر در ٣٤ ماده و ٩ تبصره به اختصار عبارت است از: سیاست گذاری ، قانون گذاری ، برنامه ریزی و نظارت انتخاب شهردار به مدت چهار سال ؛ بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارساییهای حوزه انتخابیه و تهیه طرح ها و پیشنهادهای اصلاحی و راه حل های کاربردی جهت برنامه ریزی و ارائه آن به مقامات مسئول ذی ربط ؛ نظارت بر حسن اجرای مصوبات شورا و طرح های مصوب در امور شهرداری و سایر سازمان های خدماتی در صورتی که این نظارت مخل جریان عادی امور نگردد؛ همکاری با مسئولان اجرایی، نهادها و سازمان های مملکتی در زمینه های مختلف بنا به درخواست آنان ؛ تشویق و ترغیب مردم در خصوص گسترش مراکز تفریحی، ورزشی و فرهنگی با هماهنگی دستگاه های ذی ربط ؛ برنامه ریزی در خصوص مشارکت مردم در انجام خدمات مختلف با موافقت دستگاه های ذی ربط .
علل ناکارآمدی مدیریت سیاسی در این کشورها را میتوان به شرح زیر خلاصه نمود: - وجود شکاف در برنامه ریزی و فعالیت میان سازمان های محلی و دولت مرکزی مسئول مدیریت شهر - دخالت سازمانها ، ارگانها و همچنین افراد مختلف در امر مدیریت شهری - سطح پایین آگاهی، عدم حضور و مشارکت مردمی در اداره شهر - ضعف بنیه مالی نهاد مدیریت سیاسی شهر و وابسته بودن آن به بودجه دولت مرکزی - عدم گسترش خدمات هماهنگ با رشد جمعیت - متمرکز بودن امور وابستگی شدید به حکومت مرکزی - فقدان اطلاعات و دانش کافی برای فرمول بندی و پیاده سازی برنامه ها و سیاستهای مدیریت شهری - کمبود نیروهای متخصص در امر مدیریت شهری» (مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهری تهران ،٧:١٣٧٤)."