خلاصة:
حکومت قراختاییان کرمان در حدود سال 619 هـ.ق./ 1223م. و به همّت بُراق حاجب بنیان نهاده شد. حکومتی که پس از وی نیز در میان فرزندان و نوادگانش ادامه یافته و مدتزمانی بیش از 80 سال (از 619 تا 704 هـ.ق. / 1223 تا 1305م.) بر نواحی کرمان و اطراف آن اقتدار داشت. حکمرانان این دولت تازهتأسیس ـ بهرغم اوضاع نابهسامان ایران در قرن هفتم هجری ـ نهتنها قلمرو تحت استیلای خود را از تهاجمات مغول حفظ کردند، بلکه زمینههای رونق تجاری و فرهنگی کرمان و نواحی اطراف آن را نیز فراهم ساختند. در همین راستا، پژوهش حاضر با کاربرد روش تحلیلی، نوع روابط سیاسی میان حکّام این دولت با قاآنهای مغولِ حاضر در مغولستان و همچنین ایلخانان مغولِ حاکم بر ایران را مورد تبیین و واکاوی قرارمیدهد. پرسش اصلی این نوشتار این است که روابط سیاسی بین حکمرانان قراختایی کرمان با قاآنهای مغول و ایلخانان چگونه بوده است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نخستین حکام قراختایی با درایت و کاردانی تمام، روابط مسالمتآمیزی را با دربار قراقورم و سپس دربار ایلخانان مغول در پیش گرفتند و بهویژه با ازدواجهای سیاسی توانستند نظر بزرگان مغول را جلب کرده و به ادارۀ قلمرو خود بپردازند؛ اما این روند در اواخر عهد قراختاییان تغییر یافته و در نتیجه، موجبات زوال این دولت را فراهم ساخت.
The Qara-Khitai government of Kerman was founded by the efforts of Borāq Hājib in about 1223 A.D (619 A.H.) and was continued by his descendants ruling some parts of Kerman and its surroundings over a period of 80 years (from1223 to 1305). Despite the chaotic situation in Iran during 13th century، the rulers of this new-founded government not only protected their own territory from Mongol invasion، but provided the commercial and cultural facilities for Kerman and its surrounding areas. Using an analytic method، this essay is to explain the political relations between the Qara-Khitai government in Kerman with Mongol Khanates in Mongolia and the Mongol Ilkhanates were ruling Iran to answer the main question of the research. The research findings show that the first rulers of Qara-khitaieds established peaceful relations with Qaraqorum Court and Ilkhanate rulers، with complete resourcefulness and attracted the attention of Mongol leaders by political marriages to keep their domination in Kerman; however this trend changed in the late period of Qara-khitaieds and made their government to be vanished.
ملخص الجهاز:
"بدین گونه میتوان دریافت که اگرچه حکام قراختایی کرمان تا قبل از ورود هلاکوخان به ایران مراتب سرسپردگی را نسبت به خان مغول به جای میآوردند، اما از دورة دوم حکومت قطب الدین برای نخستین بار شحنگان و باسقاقان دربار مغول در کرمان حضور پیدا کردند و این به معنای افزایش سلطۀ دربار مغول بر فرمانروایان کرمان بود.
چنان که ترکان خاتون از طریق پادشاه خاتون نفوذ بیشتری بر روی اباقاخان داشت و توانست حکومت را در قبضۀ خود نگه دارد؛ اما هنگامیکه اباقاخان وفات کرد و احمد تکودار به ایلخانی رسید، آفتاب اقبال سلطان جلال الدین طلوع کرد؛ زیرا: «جلال الدین سیورغتمش را با احمد در زمان اباقاخان مصافاتی دلی و موالاتی حقیقی دست داده بود، چون پادشاه گشت آن حقوق را رعایت فرمود و نیز امیر سوغونجاق نویین که قاین او بود و قوتی خاتون ، مادر احمد، مربی و معینی شدند و حکم یرلیغ به تفویض سلطنت جملگی ممالک کرمان علیالانفراد مشتمل بر عزل ترکان [خاتون ] نافذ گشت .
با قتل گیخاتو، پادشاه خاتون حامی اصلی خود برای حکومت بر کرمان را از دست داد و حال آنکه وضع کردوجین ، همسر سلطان جلال الدین سیورغتمش ، بسیار بهتر بود؛ چراکه دخترش شاه عالم خانم منکوحۀ بایدو بود (مستوفی، ص ٥٣٤؛ منشی کرمانی، صص ٧٢ و ٧٦).
. » (منشی کرمانی، ص ٩٦) با درگذشت غازان خان عصیان و نافرمانیهای شاه جهان نسبت به ایلخانان بیشتر شد تا اینکه هم زمان با حکومت اولجایتو، به دستور این ایلخان شاه جهان را دست بسته به اردوی مغولان آوردند و این گونه «خاندان دولت و اولاد و دودمان سلطان قطب الدین به یکبارگی منقضی شد و حکومت دیار کرمان به وی منقرض و متمادی گشت ..."