خلاصة:
يكي از غزلسرايان موفق معاصر كه در شعر خود، علاوه بر نوگراييهاي ساختاري و زباني، به عينيت و آفرينش تصاوير تازه و رنگارنگ اهميت داده ، حسين منزوي است. در اشعار او 904 بار از واژه هاي متضمن رنگ استفاده شده كه از اين مجموعه بيش از 60 درصد را واژه هاي فامي و بقيه را واژه هاي بيفام و خاكستري تشكيل داده است. باتوجه به اهميت منزوي در سير تحول غزل و تاثيري كه بر برخي شاعران مذهبي، ترانهسرا و حتي نيماييسرايان پس از انقلاب گذاشته، در اين مقاله، به روش تحليلي- مقايسهاي، ضمن بيان بسامد انواع رنگ در مجموع اشعار منزوي و طبقه بندي آنها در16 دسته، ميزان نوآوري و تقليد او در كاربرد رنگها، بررسي و با شاعران گذشته و معاصر، مقايسه شده است. از يافتههاي پژوهش حاضر اين است كه تنوع واژههاي متضمن رنگ و دامنهي معنايي القاي آن در اشعار منزوي، متمايز با اغلب شاعران معاصر، حتي بيش از شاعري نقاش چون سهراب سپهري است. او در كاربرد رنگهاي بيفام كمترين ميزان نوآوري را نشان داده و بيشترين نمود تمايزش، مربوط به رنگهاي صورتي، نارنجي، بنفش و تاحدودي كهربايي، سبز، آبي، قهوهاي و خاكستري است. همچنين تلقيهاي تازهي او از رنگ عمدتا مربوط به رنگ چشم، بدن و پيراهن معشوق، تجربههاي منحصر به فرد منزوي مثل اعتياد و تخدير و توصيف زمان، فصلها و برخي جلوههاي فردي زندگي اوست.
ملخص الجهاز:
"تاریکی (تار، تاری و دیجور) در یازده مورد به سنت شاعران گذشته ، توصیف گـر رنگ شب و شام است : تو کشـتی نجات و چراغ هدایتی دریابمان در این شب تاریک یا حسین (ع ) (منزوی ، ١٣٨٨: ٩٩٥) در برخی از ابیات هم ، این رنگ برای توصیف واژه هایی مانند اتـاق تنـگ ، دوزخ ، خانه ، آسمان بیستاره وافق به کار رفته و مفاهیم گناه ، سقوط و شومی را نیز القا کـرده است ؛ منزوی در این نمونه ها، تاحدودی به سبک فردی اشعارش نزدیـک شـده کـه بـه شیوه ی شاعران معاصر و همچنین فضاسازی شعر غرب و نـوع کـاربرد رنـگ درآن هـا شباهت دارد؛ اما در مجموع ، در کاربرد این رنگ نوآوری چشمگیری نداشته است : من نه شب کورم چراغی از دلم برمیکنم با عشق گیرم اینجا خانه تاری وافق تاریو شب تاری است (همان :٤١٨) «که روز خصم / چون شب های دوزخ / شوم وتاریک است » (همان :٩٦٩).
رنگ آبی در اشعار عاشقانه ی منزوی ، به ویژه در توصیف چشم معشوق ، از نوآوری او در ترسیم معشوقی زمینی حکایت دارد: دو چشم داشت ، دو «سبزآبی » بلاتکلیف ، که بر دو راهی «دریاچـمن » مردد بـود (همان : ٤٥٠) همچنین این رنگ ، سه بار با گل نیلوفر و چهار بار نیز با بودا پیوند خورده اسـت ؛ نکته ای که برآمده ازاثرپذیری شاعران معاصر از ادبیات دیگر ملت هاست : آسمان آبی وعشق آبی و شک آبی شد زیرچتـرگل نیلوفربودایی تـو (همان : ٣١٧) آبیدر برخی اشعار در قالب واژه ها و ترکیب هـای رنـگ شـک ، پـاکی، روزهـای خوش گذشته ، استواری انسان ، انعطـاف مـاهی، دختـران ، فـانوس ، بـاغ ، صـلح ، آزادی، اشراق و مرگ شهید نمود یافته است ."