خلاصة:
یکی از اجزای مهم نسخ خطی تاریخی، دیباچههای آنها است که میتوان با بررسی آن، به اطلاعات ارزشمندی دربارهی مورخ، نوع نگاه او به حوادث تاریخی، و چگونگی نگرش اهل فن به تاریخ و فلسفه و چیستی آن دست یافت. از آن جا که از دوران شاهعباس اول تا پایان دورهی صفویه، متون تاریخی قابلتوجهی باقی مانده است، با بررسی دیباچههای نسخ خطی این دوره-که با تحولات چشمگیری از لحاظ تاریخی، فرهنگی و سیاسی همراه بوده- میتوان به درک عمیقتری از نگاه مورخین به تاریخ و هدف تاریخنگاری در یک دوره تاریخساز نائل شد. هدف پژوهش حاضر، استخراج و مقایسه اطلاعاتی از دیباچه این نسخ، در خصوص نوع نگاه مورخین تواریخ سلسلهای و مذهبی به تاریخ و فلسفه آن، و چگونگی مشروعیتبخشی آنان به پادشاهان و زمامداران زمانه است. از این طریق، میتوان چشماندازی از اوضاع و شرایط فرهنگی حاکم بر فن تاریخنگاری ارائه نمود؛ و پاسخی برای این سوال یافت که فرمانروایان زمانه و مولفین کتب تاریخی، هر یک چه هدفی از سفارش و نگارش یک اثر تاریخی داشتهاند؟ و این اهداف در کتب تاریخی سلسلهای و مذهبی چه اشتراکات و تفاوتهایی دارد و چرا؟
ملخص الجهاز:
بررسی اهداف تاریخ نگاری و نحوه مشروعیت بخشی مورخان در دیباچه های تواریخ سلسله ای و مذهبی از دوره شاه عباس اول تا پایان حکومت صفویان حسین قاسمی کارشناس ارشد تاریخ اسناد و مدارک آرشیوی-دانشگاه تهران سیما رحمانی فر دانشجوی دکتری ادبیات فارسی- دانشگاه تهران چکیده یکی از اجزای مهم نسخ خطی تاریخی، دیباچه های آن ها است که میتوان با بررسی آن ، به اطلاعات ارزشمندی درباره ی مورخ ، نوع نگاه او به حوادث تاریخی، و چگونگی نگرش اهل فن به تاریخ و فلسفه و چیستی آن دست یافت .
در دوران شاه عباس اول تا پایان دوره ی حکومت صفوی، نسخ خطی تاریخی فراوانی خلق شد که به نظر میرسد با بررسی دیباچه های آن ها بتوان به اطلاعاتی دست یافت که در فهم بهتر این متون ، مؤثر باشد.
در این نوشته سعی بر آن است که با توجه به دیباچه های نسخ خطی تواریخ سلسله ای و مذهبی این دوره ، نگاه مورخان این دو دسته از کتب تاریخی به تاریخ و فلسفه و هدف آن ، و چگونگی مشروعیت بخشی مورخان به پادشاه و حکومت زمانه اشان ، مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد.
جدول شماره سه : نسخ خطی تواریخ مذهبی از دوره شاه عباس یکم تا پایان صفویان (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) یک بررسی کلی تواریخ دوره ی مورد نظر نشان میدهد که چگونه نگارش تواریخ سلسله ای و مذهبی در ارتباط تنگاتنگ با سیاست های عصر صفوی قرار داشت .