خلاصة:
فضاهاي شهري در گذشته به گونه اي منسجم در هماهنگي نانوشته اي ميان معماران و ارباب حِرَف مرتبط شكل مي گرفته و در آن الگوهايي از آرايه ها و نقشمايه هاي تزئيني، افزون بر كاركردهاي اقليمي و حتي نيارشي، به عنوان عناصر كيفيت زا و هويت بخش به كار گرفته مي شدند كه نشان از توجه ويژه نسبت به عناصر تاثيرگذار بر كيفيات فضاهاي شهري داشته است. به نظر مي رسد كه امروزه در اثر كاهش توجه به كيفيت ها و ويژگي هاي طراحي فضاهاي شهري و معماري جداره ها از يك سو و روند سريع از ميان رفتن آثار مربوط به معماري شهري و آرايه ها و تزئينات وابسته به آن در بافت هاي تاريخي از سوي ديگر، معماري فضاهاي شهري را در معرض تهديدي جدي قرار داده است. بازشناسي مفاهيم، كيفيت ها و نيز موتيف ها و مصاديق آرايه هاي معماري شهري از طريق بحث نظري و بررسي نمونه هاي ميداني و در نهايت، آسيب شناسي و تبيين ضرورت هاي نگاهداشت اين آثار، هدف اساسي و دستاورد اصلي اين مقاله خواهد بود.