خلاصة:
در پی بمباردمان(بمباران) مجلس شورای ملی ، بی درنـگ انبـوهی از مقاومـت هـا و مخالفت های داخلی و خارجی علیه محمدعلی شاه آغاز شد. اوضاع کشور از جنبه های اقتصـادی، سیاسی و اجتماعی رو به وخامت نهاد و شاه که مشروعیتش زیر سوال رفته بود، از هـر سـو تحـت فشار آزادیخواهان قرار گرفت . او که بـه هـیچ وجـه نمـی خواسـت تجربـه «ناخوشـایند» مجلـس شورای ملی را تکرار کند، به تاسیس یک پارلمان خاص موسـوم بـه «مجلـس شـورای مملکتـی » روی آورد؛ مجلسی که به جای ملت ، بر برخی از طبقات اجتماعی خاص تکیه داشت . حال مسئله این است که مجلس شورای مملکتی چه بود و چرا تاسیس شد و چه نقشی ایفا کرد؟ چه ترکیبـی از نیروهای اجتماعی در آن حضور داشتند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با رویکردی تحلیلی ، این مجلس به مثابه مهم ترین راه بـرونرفـت از بحـران در دورة پرتلاطم استبداد صغیر، مورد بررسی قـرار گیـرد؛ از مـدافعان و پشـتیبانان آن سـخن گفتـه شـود و کامیابی ها و ناکامی آن را مورد ارزیابی قرار گیرد. در نهایت ، نگارنده به این نتیجه رسیده است که محمدعلی شاه با استفادة ابزاری از دین و بـا هـدف نـابودی مشـروطیت و دسـتاوردهای آن، یـک مجلس تشریفاتی و انتصابی موسوم به مجلس شورای مملکتی را جایگزین مجلـس شـورای ملـی کرد تا به سبک ناصرالدین شاه حکمرانی کند، اما با مقاومت آزادیخواهان و سـقوط او از تخـت سلطنت ، تلاشهای مزبوحانة او ناکام ماند.
ملخص الجهاز:
"بدین ترتیب شاه که از هر سو تحت فشار مخالفان داخلی ، فشار علمای مشروطه خـواه نجـف ، فشار انجمن های آزادیخواه داخل و خارج کشور و فشارهای طاقت فرسای قیام تبریز و همچنـین فشار دولت انگلیس و سایر سفیران خارجی مقیم ایران قرار داشت ، به چند تاکتیک متفاوت روی آورد: نخست ، کوشید به پشتوانة نیروی اجتماعی -مذهبی مشروعه خواهان، از فشار آزادیخواهان بکاهد و با استفادة ابزاری از دین ، ضمن اثبات حقانیت خود نزد علمای نجف ، با استدلالهای فقهی و سیاسی از مباینت شریعت و مشروطیت سخن بگوید.
شاه جمعی از رجال و اشراف وفادار به خود را بـه عنـوان نماینـدگان انتصـابی بـه عضویت این مجلس درآورد تا در مسیر تحکیم پایه های قدرت او گام بردارنـد، قـانون اساسـی را ملغی کنند و قانونهایی با هدف تقویت جایگاه شاه تدوین کننـد و تومـار مشـروطیت را درهـم بپیچند، اما با گسترش دامنة بحران به ویژه مسائل مهمی چون قیامهای شهری در رشت و اصفهان، فعالیت کانونهای مشروطه خواهی در خارج از ایران، بست نشینی در عبدالعظیم و سفارت عثمانی و اتریش ، فشار دولت های خارجی به ویژه جلسه فوقالعاده نماینـدگان خـارجی مقـیم تهـران بـه ریاست اتریش و از همه مهم تر پشتیبانی انگلیسی ها از مشروطیت ، ناقوس ناکـامی شـاه بـه صـدا درآمد و او را واداشت به بازگردانی مشروطه گردن نهد و به خواسـته هـای جنـبش مشـروطه خواهان تن دهد."