خلاصة:
منابع ادبي در زبان فارسي، علاوه بر بازنمود ويژگي هاي زباني و ادبي، گاه ويژگي هاي آثار معماري دوران اسلامي و علت نامگذاريشان را نيز به خوبي تشريح كردهاند. بهواسطه ي ارتباط شعرا و ادبا با معماران، بسياري از عناصر و الگوهاي معماري يا بهصورت واقعي خود و يا در هيات استعاره ها و تشبيهات ادبي توصيف شدهاند. يكي از اين الگوها، «هشت بهشت» است كه به رغم انجام پژوهش هاي بسيار، هنوز پرسشهايي در علت نامگذاري و نسب شناسي آن باقي است كه تاكنون پاسخهاي قانعكنندهاي به آنها داده نشده است. در اين پژوهش كه بر اساس هدف، از نوع تحقيقات بنيادي و بر اساس ماهيت و روش از نوع تحقيقات تاريخي است، كوشش كرديم توصيفي را كه منابع ادبي از الگوي «هشتبهشت» دادهاند، با طرح باقي مانده از اين اثر معماري تطبيق داده و علت نامگذاري آن را باز نماييم. نتايج تحقيق نشان مي دهد اعتقاد به بهشت هاي هشتگانه (اشاره ها و آموزه هاي قرآني) و تجميع اين بهشت ها در يك عرصه ي چهارباغي، موجب شد تا اين الگو كه در ادبيات معماري به «الگوي نُه بخشي» معروف است، در منابع ادبي و گزارش هاي تاريخي، «هشت بهشت» خوانده شود. پلان تكامل يافته ا ي كه پيشتر در ساختار «آپاداناها» و «نُه گنبدها» تجربه شده بود، براي ساخت كوشك مركزيِ چهارباغ ها و آرامگاه ها در ايران، آسياي ميانه و شبه قاره ي هند مورد استفاده قرار گرفته بود.
ملخص الجهاز:
"شمســــه او در دل شــــبهای تــــار رایــــت خورشــــید کنــــد آشــــکار قبـــه قصـــرش زده ســـر بـــا ســـپهر شـــرنه بـــامش شـــرف مـــاه و مهـــر ســایه حــق پادشــه ملــک و دیــن ســـاخته تمثـــال فلـــک بـــر زمـــین گنگــــر طــــاقش بفــــک همزبــــان طــــایر بــــامش بملــــک توامــــان هرطـــرفش بـــاغ بهشـــتی نســـیم قصـــر بهشـــت آمـــد و بـــاغ نعـــیم (شیرازی ، ١٩٧٤: ٣٣-٣١) «تــا طــارم نــه ســپهر آراســته انــد تـــا بـــاغ چهـــار طبـــع پیراســـته انـــد در خــار فــزوده و ز گــل کاســته انــد چتوان کردن چـو اینچنـین خواسـته انـد» (انوری ، ١٣٧٦: ٦٧٩) «ما قصـر و چارطـاق بـر ایـن عرصـه فنـا چون عاد و چون ثمـود مقـرنس نمـی کنـیم » (مولوی ،١٣٨٤: ٦٤٦) «خاک در خدایگان گر به کـف آوری در او هشت بهشت و چارجوی ازبر سدره بنگـری » (خاقانی ، ١٣٨٢: ٤٢٢) ســاخته نــه حجــره بــه از هشــت بــاغ هشــــت بهشــــت از تــــه او بــــا فــــراغ (دهلوی ، ١٣٥٤ :١٣) بـــل مکـــان و لامکـــان در حکـــم او همچــــو در حکــــم بهشــــتی چــــارجو (مولانا، ١٣٨٥ : ٦١) ز دوزخ مشـــو تشـــنه را چـــاره جـــوی ســخن دربهشــت اســت و آن چــارجوی (نظامی ، ١٣٨١: ١١٤) آن چار جـوی جنـت عدنسـت بـی گمـان تاویــل یــک ربــاعی فــردوس بــار فــیض بینی ز شش جهت در هرهشت خلد را برروی خود گشاده چـوکردی دوچـار فـیض (فیض کاشانی ، ١٣٨١ :١٣٦) کلیم کاشانی در وصف کوشک شاه جهان گورکانی آورده است : «زهـــی دولتســـرای آتـــش افـــروز فــروغ تــو جهــان را صــبح نــوروز رخ افـــــلاک را آئینـــــه بامـــــت چــراغ اختــران روشــن زجاهــت ...
یکی دیگر از ویژگی هـای برجسـتة طـرح الگـوی هشـت بهشـت در معمـاری ایرانـی ، پیش بینی کرسی است که این نوع بناها بر فراز آن ساخته می شدند؛ هر چند پیشینة این مهم را باید در دوره هخامنشـی و در موقعیـت آپادانـای تخـت جمشـید و پـس از آن در دورة ساسانی و در بنای موسوم به «تخت نشین » شهر گور فیروزآباد جستجو کرد، اما فراگیر شدن آن به سده های متأخر اسلامی و در طراحی هشت بهشت ها مربوط اسـت ."