خلاصة:
بازشناسی انگاره زیبایی از نگرشی حکایت دارد که بر پشتوانه های فکری منبعث از ارزش های فرهنگی و بر شناسایی مضامین پایداری که سازنده کهن الگوهاست تاکید می نماید. نگرشی که فراورده های معماری متاثر از آن را، واجد توانمندی های لازم در پاسخگویی به نیازهای روحی آدمی در مواجهه با محیط می سازد. رضایتی حاصل انطباق پشتوانه های فرهنگی (مقولات ذهنی) و محیط ساخته شده(عینیت موجود). از این رو نحوه بروز زیبایی در معماری ایرانی، مقوله ای است قابل مطالعه زیرا در صورت هماوایی با پشتوانه های ذهنی ایرانی از زیبایی و فضا، می تواند موجبات حس انبساط خاطر از این مواجهه به همراه داشته باشد.
در این پژوهش تنها بر پشتوانه های ذهنی (با اتکا بر یافته های موکد در جهان بینی و فرهنگ) تمرکز شده است. آنچه که در هر دو عرصه مورد تاکید باشد می تواند پرده از راز توانمندی مصادیق معماری در پاسخ به نیاز زیبایی بردارد.
ملخص الجهاز:
از این رو سعی بر این است با مطالعه مبانی متجلی در جهان بینی های غالب در ایران از ایران باستان تا اسلام وجوهی ازپشتوانه های ذهنی ایرانی- چه در آفرینش زیبایی و چه در ادراک آن-را روشن نموده و درمرحله بعد بر یکی از عرصه مهم تجلی فرهنگ یعنی زبان و ادبیات تمرکز شود.
(رجوع شود به تصویر صفحه) نقش و جایگاه «زیبایی» در متون ادب پارسی مروری بر آثار ادب پارسی در رابطه بازیبایی به مثابه یکی از عرصه های مهم تجلی فرهنگ می تواند از انتظارات و توقعات ایرانی از مقوله زیبا و زیبایی پرده بردارد.
فی المثل سنایی با تشبیه ایوان به مینو به عالم علوی و با تشبیه ایوان به مینا به آسمان آبی اشاره دارد: «تو پنداری که بر هرزه است ایوان چو مینو- تو پنداری که برهرزه است ایوان چو مینا» تشبیه ایوان به باغ بهشت در اشعار فرخی نیز دیده می شود: «در ایوانی که تو خواهی ترا باغ ارم سازد - چو ایوان مدائن مرتو را ایوان و خم سازد» اشاره به وجود آب روان و درخت سبز در ایوان، اشاره دیگری است به درگاه خداوندی و باغ بهشت، از جمله تمثیلاتی که درشعر خاقانی آمده است: «اندر ایوانش روان یک چشمه آب- با درخت سبز برنا دیده ام» نسبتی که میان «زیبایی» و «ایوان» - به عنوان واژه/ فضای مبنا- از طریق سلسله لغات و معانی فی مابین برقرار شد، اوج زیبایی فضایی همراه با معانی، توقعات و انتظارات ناشی از آن را روشن ساخت.