خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف تدوين برنامه ي افزايش علاقه ي اجتماعي و بررسي اثربخشي آن بر ميزان علاقه ي اجتماعي دانش آموزان با اختلال نافرماني مقابله اي انجام شد. روش تحقيق حاضر آزمايشي است و براي جمع آوري داده ها از طرح آزمايشي پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل استفاده شده است. از ميان دانش آموزان 9 تا 12 سال ارجاع شده به مراكز درماني 32 نفر از افرادي كه در مصاحبه ي تشخيصي و نيز آزمون CBCL داراي اختلال نافرماني مقابله اي تشخيص داده شدند، به همراه والدين آن ها به صورت تصادفي به عنوان نمونه ي پژوهش انتخاب گرديدند و در دو گروه 16 نفره به صورت تصادفي جايگزين شدند. ابزارهاي مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل سياهه ي رفتاري كودكان (CBCL) جهت تشخيص اختلال نافرماني مقابله اي و مقياس علاقه ي اجتماعي براي كودكان ايراني (SISIC) جهت اندازه گيري ميزان علاقه ي اجتماعي دانش آموزان بودند كه در دو مرحله ي پيش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحليل كوواريانس و تحليل كوواريانس چند متغيره مورد تجزيه وتحليل قرار گرفتند. يافته ها نشان مي دهد كه در متغير علاقه ي اجتماعي و همه ي زير مقياس هاي آن شامل مسووليت پذيري-انجام تكاليف، ارتباط با مردم- همدلي، جرات-اطمينان و برابري در مقابل كهتري-برتري؛ نمره ي گروه آزمايش نسبت به گروه كنترل بعد از آموزش برنامه ي علاقه ي اجتماعي افزايش معناداري دارد. بنابراين نتايج پژوهش حاضر گواه اين مساله است كه برنامه ي آموزشي افزايش علاقه ي اجتماعي تدوين شده در پژوهش حاضر ميزان علاقه ي اجتماعي و تمامي زير مقياس هاي علاقه ي اجتماعي را در كودكان با اختلال نافرماني مقابله اي افزايش مي دهد. درنتيجه از اين برنامه ي آموزشي مي توان براي پرورش علاقه ي اجتماعي كودكان و نيز ارتقاي ويژگي هاي مثبت همبسته با علاقه ي اجتماعي كه در مطالعات متعددي مورد تاييد قرار گرفته اند، بهره برد
ملخص الجهاز:
يافته ها نشان مي دهد که در متغير علاقه ي اجتماعي و همه ي زير مقياس هاي آن شامل مسؤوليت پذيري -انجام تکاليف ، ارتباط با مردم - همدلي ، جرأت - اطمينان و برابري در مقابل کهتري -برتري ؛ نمره ي گروه آزمايش نسبت به گروه کنترل بعد از آموزش برنامه ي علاقه ي اجتماعي افزايش معناداري دارد.
در همين راستا پژوهش حاضر به تدوين برنامه ي آموزش علاقه ي اجتماعي براي والدين و کودکان پرداخته و اعتبار اين برنامه را از طريق بررسي اثربخشي آن را برافزايش ميزان علاقه ي اجتماعي و ابعاد آن در دانش آموزان با اختلال نافرماني مقابله اي که مطابق با پژوهش ها دچار ضعف عمده اي در ميزان علاقه ي اجتماعي هستند مورد آزمون قرار داده است .
بنابراين فرضيه هاي پژوهش حاضر عبارتند از: ١- برنامه ي آموزشي افزايش علاقه ي اجتماعي براي والدين و کودکان ، مسؤوليت پذيري و انجام تکليف دانش آموزان با اختلال نافرماني مقابله اي را افزايش مي دهد.
در پژوهش اسماعيلي نسب ، عليزاده ، احدي ، دلاور و اسکندري (١٣٩٠) که به بررسي مقايسه ي اثربخشي دو روش آموزش والدين با رويکرد آدلر- درايکورس و بارکلي بر بهبود مؤلفه هاي محيط خانواده در خانواده هاي داراي فرزندان با اختلال سلوک پرداخته بودند مشخص شد، رويکرد آدلري اثربخشي بيشتري نسبت به رويکرد بارکلي در بهبود اين مؤلفه ها دارد.