خلاصة:
حمله نظامی امریکا به عراق در عرصه تعاملات راهبردی- امنیتی بینالمللی، رویدادهای تامل برانگیز است. آنچه به نظر میرسد این است که دکترین امنیتی بوش در راستای ایجاد ثبات هژمونیکی مدنظر خود در نظام بینالمللی، مقوله سختافزاری تغییر رژیمهای واگرا با سیاستهای یکجانبهگرایانه امریکا را در دستور کار خود قرار داده است. حمله امریکا به عراق در بیستم مارس 2003 و عدم مشروعیت حقوقی این اقدام نظامی، فضای مناسبی را برای دستگاههای اطلاعرسانی- تبلیغاتی این کشور در راستای اقناعسازی افکار عمومی جامعه جهانی ایجاد کرد. نوشتار حاضر میکوشد تا ابعاد مسئله را از دیدگاه محیط ادراکی- روانشناختی نخبگان نومحافظهکار حاکم بر این کشور و رویکرد تحلیل گفتمانی، بررسی و ارزیابی کند.
ملخص الجهاز:
"رویکرد دولت بوش از هنگام مطرح شدن عبارت محور شرارت( ) و سعی در مبارزه و از بین بردن تهدیدهای ناشی از کشورهای ایران و کره شمالی و به خصوص عراق- به عنوان عامل تشنج در سیستم بینالمللی و ثبات هژمونیک مدنظر امریکا- بر اساس نگرشی امنیتی محور رقم خورده است، در این راستا ابزارهای خاص تبلیغاتی- روانی در سیستمهای اعلامی کابینه بوش به خوبی مؤید موضوع است:«ضمن اینکه اقدام علیه عراق به امنیت امریکا مربوط میشود میتوان گفت که صدام حسین تهدیدی علیه دموکراسی در جهان است، زیرا رژیم عراق، رژیم مستبد مسلح به سلاحهای کشتار جمعی است که میتواند صلح و امنیت بینالمللی و دموکراسی جهانی را به خصومت و بحران بکشاند، بر خلاف دوران دهه 90 که کنترل و مهار عراق از طریق بازدارندگانی عملی میشد، در حال حاضر، به دلیل برخورداری عراق از حجم وسیعی از تسلیحات کشتار جمعی، این سناریو قابل اعتماد نیست و به جای آن باید یک سناریوی تغییر بنیادین را در پیش گرفت».
تبلیغات و ابزارهای سخنپراکنی ایالات متحده با استفاده از ساز و کارهای ویژهای که ناشی از جو پدید آمده در عرصه تعاملات بینالمللی پس از حوادث یازدهم سپتامبر 2001 است، توانست با تمرکز روی چند محور دستیابی عراق به تسلیحات کشتار جمعی، حمایت رژیم عراق از تروریسم و ارتباط با گروه القاعده و ایجاد هیجان روانی در جامعه جهانی با تأکید بر مقوله قطعیت نزدیک اقدام عراق در استفاده از تسلیحات کشتار جمعی، به گونه مناسبی افکار عمومی را در راستای ثبات هژمونیکی مدنظر خود بسیج نماید و قسمت عظیمی از جامعه جهانی را در حمله پیشدستانه به عراق یا خود همراه کند، هر چند که در عمل، به ویژه طی دگرگونیهای بعدی پس از سیطره نیروهای ائتلاف بر عراق و عدم دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی رژیم عراق، جنبه روانی- تبلیغاتی سیاستهای اعلامی امریکا در قبال مسئله عراق، شفافیت بیشتری یافت."