خلاصة:
وجود در حکمت متعالیه امری مشکّک است. همسنخانگاری «وجود» و «معرفت» در این نظام، سبب اتحاد احکام آن دو و تشکیکپذیری معرفت، همسان با تشکیکپذیری وجود میشود. پژوهش جاری با فرض ثبوت مشکّکانگاری معرفت، درصدد بررسی و تبیین آثار و لوازم معرفت تشکیکی در سه حیطه خاص «تعریف فلسفه»، «نظریه صدق» و «نظریه زبانشناختی» از منظر صدرالمتالهین و با رویکرد تحلیل-منطقی عبارات وی است. رهیافت بهدستآمده، تفسیری نوین از تعریف فلسفه ارائه میدهد و ناکارآمدی منطق صوری و نظریه صدق منطبق با آن در نظام معرفتشناسی تشکیکپذیر را تبیین میکند. از سوی دیگر، نظریه زبان صدرالمتالهین نیز طیفپذیر بوده، همسان با معرفتشناسی وی، تشکیکپذیر است
ملخص الجهاز:
"بلکه هر مدرک در مراتب مختلف تشکیکی، دارای معنایی واحد بوده و تنها شدید یا ضعیف بودن تجرد از ماده و نحوۀ ادراک آن معنا است که اختلاف مراتب ادراک را پدید آورده و سبب اختلاف ماهوی مدرکها نمی گردد: برای هر حقیقت و معنایی واحد، ظهور و ادراک خاصی در هر مرتبه و نشئه وجود دارد که مدرک خاص و متناسب با آن مرتبه را می طلبد (صدرالمتألهین، 1354، ص.
حال اگر بنا بر آنچه در صدر پژوهش ذکر شد، تشکیک در معرفت و علم ثابت باشد، تشکیک در عالم و معلوم نیز ثابت است و ازاینرو هر مدرک و عالم، تنها به مرتبهای از معرفت (فلسفی یا غیرفلسفی) که متناظر با مرتبۀ خود است، دست پیدا خواهد کرد.
1 با توجه به آنچه ذکر شد و با در نظر گرفتن «وجود» بهعنوان موضوع فلسفه، میتوان چنین بیان کرد که میزان دستیابی به علم فلسفه و آشنایی با آن، با توجه به متعلمین و سعۀ وجودی آنها متفاوت خواهد بود و ازاینرو، علم فلسفه علمی ثابت و متواطی نیست؛ بلکه فلسفه علمی سیال و مشکک است که با توجه به وسعت وجودی متعلم، خود را برای وی آشکار میسازد و متعلم میتواند با افزایش دادن طاقت و سعۀ وجودی خود، به درجات بالا و بالاتری از معارف فلسفی دست پیدا کند."