خلاصة:
پژوهش حاضر به بررسی چالش های تربیت سیاسی و اجتماعی دانشجو معلمان میپردازد. در این پژوهش در رویکرد روشی از روش مطالعات کتابخانه ای استفاده شده و سپس به تحلیل مطالب جمع آوری شده مبادرت گردیده است . از این روی روش متدولوژیک و شیوه پردازش ، توصیفی ـ تحلیلی است و با در نظر گرفتن تربیت صحیح سیاسی و اجتماعی به عنوان متغیر وابسته ، و مسئله وفاق ذهنی مربیان از مفاهیم و متغیرهای تربیتی و همچنین تعهد آنان در مسئله آموزش و توجه به نوآوریها و انعطاف در برنامه ها و توجه به بروز رسانی سیاستگذاریها و الگویابی و فرهنگ زیسته دانشجو معلمان و تعیین مرز میان حقوق فردی و حقوق جمعی و عقل ارتباطی عقل ابزاری و دیالکتیک و چگونگی نگرش به غرب و تهاجم فرهنگی به عنوان متغیر مستقل ، به این نتایج دست یافت که با وفاق ذهنی مربیان از مفاهیم و متغیرهای تربیتی و تعهد آنان و داشتن نگرش صحیح به غرب و تاکید بر الگویابی به جای تحمیل الگو به دانشجو معلم و تاکید بر توسعه کنش ورزی دانشجو معلم و انعطاف در برنامه ها و جدا ندانستن فرد و جامعه از یکدیگر و اولویت دادن به عقل ارتباطی به جای عقل ابزاری و لزوم هدایت آراء دانشجو معلمان در راستای اولویت های سند دانشگاه اسلامی و پر کردن خلاءهای فرهنگی برای مقابله با تهاجم فرهنگی می توان به تربیت صحیح سیاسی و اجتماعی دانشجو معلمان دست یافت .
ملخص الجهاز:
"از این روی روش متدولوژیک و شیوه پردازش ، توصیفی ـ تحلیلی است و با در نظر گرفتن تربیت صحیح سیاسی و اجتماعی به عنوان متغیر وابسته ، و مسئله وفاق ذهنی مربیان از مفاهیم و متغیرهای تربیتی و همچنین تعهد آنان در مسئله آموزش و توجه به نوآوریها و انعطاف در برنامه ها و توجه به بروز رسانی سیاستگذاریها و الگویابی و فرهنگ زیسته دانشجو معلمان و تعیین مرز میان حقوق فردی و حقوق جمعی و عقل ارتباطی عقل ابزاری و دیالکتیک و چگونگی نگرش به غرب و تهاجم فرهنگی به عنوان متغیر مستقل ، به این نتایج دست یافت که با وفاق ذهنی مربیان از مفاهیم و متغیرهای تربیتی و تعهد آنان و داشتن نگرش صحیح به غرب و تاکید بر الگویابی به جای تحمیل الگو به دانشجو معلم و تاکید بر توسعه کنش ورزی دانشجو معلم و انعطاف در برنامه ها و جدا ندانستن فرد و جامعه از یکدیگر و اولویت دادن به عقل ارتباطی به جای عقل ابزاری و لزوم هدایت آراء دانشجو معلمان در راستای اولویت های سند دانشگاه اسلامی و پر کردن خلاءهای فرهنگی برای مقابله با تهاجم فرهنگی می توان به تربیت صحیح سیاسی و اجتماعی دانشجو معلمان دست یافت .
در این پژوهش سعی شده که با نگاه دیالکتیکی بین فرد و کل [جامعه ] به مسئله چالش های تربیت سیاسی و اجتماعی دانشجو معلمان پرداخته شود و تربیت صحیح سیاسی و اجتماعی به عنوان متغیر وابسته و مسئله وفاق ذهنی مربیان از مفاهیم و متغیرهای تربیتی و همچنین تعهد آنان در مسئله آموزش و توجه به نوآوریها و انعطاف در برنامه ها و توجه به بروز رسانی سیاستگذاریها و الگویابی و فرهنگ زیسته دانشجو معلمان و تعیین مرز میان حقوق فردی و حقوق جمعی و عقل ارتباطی عقل ابزاری و دیالکتیک و چگونگی نگرش به غرب و تهاجم فرهنگی به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده است ."