خلاصة:
آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی، در شمار اندیشمندانی است که ظرف یک دهۀ اخیر توجه بسیاری را در ایران برانگیخته و بخشهای متفاوتی از اندیشۀ او بررسی شده است. اما در میان پژوهشها و مباحث جاری پیرامون بدیو، نسبت اندیشۀ او با الهیات از جملۀ مباحثی بوده که از آن غفلت شده و با وجود اهمیت اساسی، از این زاویه به آثار او نگریسته نشده است. د نوشتار حاضر بر آنیم تا با تحلیل تأثیرات الهیاتی هستیشناسی بدیو، نحوۀ مواجهۀ او با ایدۀ خداوند را آشکار کنیم و از این طریق، بخش کوچکی از خلأ نظری را در این حوزه پوشش دهد. بر این اساس، در ابتدا توصیف بسیار مختصری از مبانی هستیشناسی بدیو ارائه خواهد شد تا امکان ورود به مبحث خداوند در این دیدگاه فراهم شود. در ادامه نیز با بررسی دقیقتر الگوی پیشنهادی بدیو در قالب گونهای خداناباوری اصلموضوعی، به برخی نقدهای ممکن بر این رویکرد اشاره خواهد شد.
ملخص الجهاز:
راهي که بديو براي تحقق اين ايده انتخاب ميکند، تصميمي است که در فصل پيشين تحـت عنوان اصـالت رياضـيات (يـا بـه طـور کلـي چـرخش رياضـياتي) بررسـي شـد و مطـابق آن ، هستيشناسي بر خلاف سنت چندهزارسالۀ فلسفه در غرب ، نه يکي از حوزه هاي اصـلي فلسـفه که همان دانش رياضيات است و در نتيجه گفتاري علمي محسوب مـيشـود.
1. transfinite در حقيقت ، رويکرد کانتور به نامتناهي مطلق ، به عنوان عامل برطـرف کننـدٔﻩ مشـکلات ، مشابه با روش متفکران عصر رنسانس براي پاسداري از ايـدٔﻩ خداونـد در کنـار يافتـه هـاي علمي جديد است و ميتوان گفت که مطلق کانتور، گونه اي «خداي رخنه پوش » است که با هدف حفظ انسجام نظريۀ مجموعه ها در کنار وجود خداوند ارائه شده است و از ديد بديو، بايد با تصميمي اصل موضوعي آن را کنار نهاد.
به طور مثال ، با آنکه اصالت کثرت ، به عنوان تصميم خـاص و جداگانـه اي از سوي بديو اشاره شده است ، روند تحليل نشان ميدهد که اين اصل موضوع تفکـر بـديو، در حقيقت امر متفاوت و متمايزي از اصالت رياضيات ، ايـدٔﻩ او در خصـوص نامتنـاهي يـا مجموعۀ تهي (خلأ) نيست و تمامي اين موارد براي بيان يک نکتـۀ محـوري و يـک اصـل موضوع اصلي سامان يافته اند، اصلي که در هيچ جا اشارٔﻩ آشـکاري بـه زيربنـايي بـودن آن نميشود.
بر اين اساس ، بـديو در قالـب طـرح خود با تکيه بر دو آموزٔﻩ اصالت رياضيات و اصالت کثرت ، پيوند کهن ميان واحد، نامتناهي و هستي را قطع ميکند و از اين طريق ميکوشد راه را براي ورود هرگونه امـر متعـالي بـه عرصۀ تفکر مسدود کند.