خلاصة:
از خروج محمدرضا پهلوي از كشور تا پيروزي انقلاب در 22 بهمن 1357، تفكر كودتاي نظامي با رهبري آمريكا و شاه و برخي از نظاميان با شرايط متفاوت به وجود آمد. اين گزينه ها در شرايط متفاوت مطرح بود، اما دولت آمريكا به علت ترس از دخالت شوروي و نفوذ كمونيسم و همچنين عدم كارآمدي مستشاران نظامي آنها در ايران، دچار سردرگمي و ترديد در عمليات كودتا شد. با اينحال، دولت آمريكا با ايجاد شايعه كودتا و در صورت امكان وقوع، آن را به عنوان آخرين راهكار برنامه ريزي كرد و شاه و برخي از نظاميان نيز به علت وابستگي به آمريكا و عدم اعتماد متقابل ميان ارتش و شاه و دولت و عدم توجه شاه به ارتش در رده هاي پايين و پيوستن تدريجي آنها به انقلاب و ترس نظاميان از عواقب عدم موفقيت كودتا، ابتكار عمل را از دست دادند. در اين ميان نقش امام خميني در رهبري انقلاب اسلامي بسيار موثر بود، به طوري كه هر نوع طراحي كودتا را در نطفه از بين برد. هدف اين پژوهش آن است كه ضمن بررسي منشا داخلي و خارجي كودتا به اهداف و شرايط كودتاگران و عوامل شكست آن در آستانه انقلاب اسلامي ايران بپردازد.
From the time Mohammad Reza Pahlavi left Iran to the victory of the revolution on February 11، 1979، the idea of military coup، led by the US and the Shah، against the provisional government took shape in different conditions. These options come to the fore in different circumstances the US administration hesitated about the coup for fear of Soviet intervention and influence of communism as well as the ineffectiveness of their military advisors in Iran. However، the US administration was spreading rumors about the coup and if possible would engineer it as the last resort. The Shah and some of the military officers lost the initiative because of their dependence on the US and mutual mistrust between the army and the Shah and the government the Shah’s heedlessness to the army lower ranks. Thus the army lower ranks gradually joined the revolution and fear of the army officers were fearful of the failure of the coup and hence lost any initiative. In the meantime the role of Imam Khomeini was very effective in the leadership of the Islamic Revolution and hence any coup plan was nipped in the bud. The purpose of this research is to study the internal and external origins of the coup as well as the objectives and conditions of those who tried to engineer the coups and factors behind their failure on the threshold of Iran’s Islamic Revolution.
ملخص الجهاز:
در جريان انقلاب اسلامي ، زماني که شاه اعلام کرد که از کشور خارج مي شود، اين احتمال قوت گرفت که بلافاصله به فرمان امام خميني ، دولت موقت اسلامي تشــکيل شــود و همين مسأله موجب شد که بحث کودتا مطرح گردد که ارتش در حمايت از بختيار يا شاه يا حتي به ظاهر عليه آن ها، امور کشور را با کشتار و بازداشت مخالفين در دست گيرند.
در نيمۀ دي ماه ســال ١٣٥٧، پس از برگزاري کنفرانس گوادلوپ ورق برگشــت و آمريکا به همــراه رهبران فرانســه ، انگليس و آلمان غربي جهت حفــظ منافع حياتي خود به اين نتيجه رســيدند که راهي براي نجات شــاه باقي نمانده (سوليوان ، ١٣٦١: ١٥٨) و ماندن شاه در ايران منجر به جنگ داخلي و بهره برداري کمونيست ها و مداخلۀ شوروي خواهد شد (روبين ، ١٣٦٣: ١٧٦)؛ بنابراين از يک طرف برخي از سران ارتش در حمايت از شاه به فکر کودتا افتادند تا وي را نيز کنار گذارند و به نوعي خود را افرادي انقلابي و مقبول نزد مردم مطرح نمود و مستقلا امور را در دست گيرند.
پيش از آن ، پالايشگاه هاي نفت جنوب به دستور امام خميني در اعتصاب به سر مي برد، اما دو ماه پس از اعتصاب ، امام خميني به مهندس بازرگان مأموريت داد که ضمن نظارت بر توليد نفت و بنزين به اندازة مصرف داخلي ، صدور نفت نظارت کند تا به مصرف عوامل دولت و ارتش جهت مبارزه با انقلاب مردم نرسد (لوح اسناد نهضت آزادي، سال ١٣٥٧)؛ البته در اين مأموريت ، مارکسيست ها و کمونيست هايي که در تشکيلات کارگران نفوذ کرده بودند، مانع کار بودند و سعي داشتند درمورد حکم امام خميني که براي مهندس بازرگان صادر شده بود، اظهار ترديد کنند.