خلاصة:
جنگ نرم و بهره گیری از منابع قدرت نرم در بستر زندگی اجتماعی انسان از پیشینه و قدمت تـاریخی برخـوردار است . جنگ نرم به مثابه یک مفهوم نظری در چارچوب نظریه هایی همچون امنیت نرم ، قدرت نرم ، نافرمانی مدنی و... در دو دهه اخیر به ویژه پس از فروپاشی شوروی، مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت . در واقع ، رهیافت های نظری جنگ نرم در دو دهه اخیر شکل گرفته است . جنگ نرم "در مقام یک راهبرد" برای پیشبرد اهداف و اراده نظـام سلطه ، در مقابله با نظام های معارض لیبرال دمکراسی به صورت خاص پس از جنگ سرد مطرح شد و مراکز فکری و کانون های تفکر غربی به ویژه امریکایی آن را تئوریزه کردند. از سوی دیگر، انقلاب اسلامی گفتمان نوینی را پدیـد آورده ، بعد نرم و فرهنگی آن بر سایر ابعاد ترجیح یافت ، این بعد، منبع اصلی قدرت و رمز ماندگاری و نفوذ نظام شد و احتمال تکرار برخورد سخت با نظام جمهوری اسلامی را تضعیف کرد. از این رو، دشمن با تغییر رویکرد خود یک "جنگ و مبارزة تمام عیار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی" را از آغاز دهه دوم انقلاب اسلامی آغاز کرد. بنابراین نقش انقلاب اسلامی در تغییر رویکرد جنگ سخت به جنگ نرم بسیار برجسته و مهم است . در این نوشتار به اختصـار رویکردهای مختلف به جنگ نرم و رهیافت های نظری آن بررسی میشود. به طور کلی در مورد رویکردهای جنـگ نرم و رهیافت های نظری آن ، میتوان گفت معادله قدرت ، امنیت و تهدید در شرایط موجود تغییر یافته است . از آنجا که قدرت و امنیت رابطه متقابل دارند و نوع و ماهیت قدرت تغییر یافته ، اشکال جدیدی از امنیت ، تهدید و تعاملات امنیتی ظهور مییابد که نقطه اتصال و فصل مشترک رهیافت ها و رویکردهای مختلف نظری به شمار میرود.
ملخص الجهاز:
"دشمنان انقلاب اسلامی پس از ناکامی در مقابله سخت در دهه اول با جمهوری اسلامی ایران ، با برنامه ریزی دقیق تر به بهره گیری از راهبرد جنگ نرم روی آوردند؛ زیرا، انقلاب اسلامی گفتمان نوینی را پدید آورد، بعد نرم و فرهنگی آن بر سایر ابعاد ترجیح یافت ، این بعد، منبع اصلی قدرت و رمز ماندگاری و نفوذ شد، گفتمان انقلاب اسلامی بـر بیداری جهان اسلام تأثیر گذاشت ، دشمن در مقابله نظامی و اقتصادی با ایران اسـلامی مـأیوس شـد؛ بنـابراین ، احتمال تکرار برخورد سخت با نظام جمهوری اسلامی تضعیف گردید و یک "جنگ و مبارزة تمام عیـار فرهنگـی، اجتماعی و سیاسی" از آغاز دهه دوم انقلاب اسلامی پس از شکست در جنگ سخت و نیمه سخت غـرب بـه ویژه امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
بنابراین ، این گروه معتقدند جهانی شدن یک پروژه طرح ریزی شده از سوی کانون های قدرت بـرای تحمیـل یـک الگوی رفتاری مشخص ، فراگیر و یک سویه است که موجب سیطره فرهنگ و ارزش های غربـی و انفعـال سـایرین میشود و دارای آثار و پیامدهایی از جمله فروپاشی دولت - ملت ، دگرگونی الگوی حکومت و رفتار سیاسی، به خطر افتادن هویت های ملی- دینی، تسلط نظام لیبرال - دمکراسی ظهور و گسترش یـک فرهنـگ جهـانی اسـت .
(نـک نائینی، ١٣٨٧) از این دیدگاه میتوان گفت ، فرآیند و مفهوم جهانی شدن اگر به مثابه روشی برای سلطه و با ماهیت جهانیسازی فرهنگ و الگوی رفتاری لیبرال دمکراسی در نظر گرفته شود، بدون تردید منطبق بر ماهیت و چیستی جنگ نرم است و همه ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را دربر میگیرد و دامنه قدرت ، میزان کارآمدی، مشروعیت و اعتبار دولت های ملی را تقلیل میدهد."