خلاصة:
حقيقت مرگ و معاد از مسائل بنيادين فلسفه صدرالمتالهين است. مرگ از نگاه او داراي سه ويژگي اصلي است: اولين ويژگي مرگ، عدمي نبودن آن است. اين ويژگي با نگرش هاي مادي كه بر اساس آن مرگ پايان حيات، اتمام زحمات آدمي و در نتيجه سبب پوچ بودن زندگي تلقي مي شود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفي صدرالمتالهين مي توان فهميد كه اين ويژگي هيچگاه از روي مصلحت جويي مطرح نشده؛ بلكه نوعي تبيين واقعيت به شمار مي آيد. ويژگي ديگر مرگ از نگاه صدرايي امكان آفريني آن براي زندگي دنيوي است كه با لحاظ غايت در آن سوي نشئه دنيوي تحقق مي يابد. از اين رو دنيا از نظر وي و برخلاف نگاه هاي الحادي، هيچگاه ارزش غايت بودن را ندارد و تنها محلي براي دست يابي به غايتي برتر است. همچنين مرگ از نظر صدرالمتالهين حتي سبب سكون و توقف نيست، بلكه ارمغان آور تكاملي است كه از ارتقاء معرفتي و وجودي شروع و تا وصول به كمال مطلق حق، استمرار مي يابد. اين سه عنصر نماي مرگ را نه تنها از صورتي دهشت زا و رعب آور خارج مي كند، بلكه ارمغان آور معنا و ارزش براي زندگي است.