خلاصة:
در تحقيق حاضر علاوه بر بررسي تاثير سرمايه فكري بر ارزش شركت، به بررسي تاثير سازوكارهاي راهبري شركتي، شامل درصد مديران غيرموظف، درصد مالكيت سهامداران نهادي، تعداد اعضاي هيئت مديره و تفكيك مسئوليت هاي مدير عامل و رئيس هيئت مديره بر ارزش ايجاد شده ناشي از سرمايه فكري پرداخته شده و از مدل ضريب ارزش افزوده سرمايه فكري به عنوان مدل برتر براي سنجش سرمايه فكري استفاده شده است. در حقيقت هدف اين تحقيق بررسي تاثير سازوكارهاي راهبري شركتي بر رابطه بين سرمايه فكري و ارزش شركت مي باشد. دوره زماني مورد بررسي سال هاي 1385 تا 1392 و نمونه انتخابي شامل 129 شركت از بين شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. آزمون فرضيات به كمك رگرسيون چندگانه با استفاده از داده هاي تابلويي انجام پذيرفت. نتايج حاكي از آن است كه سرمايه فكري بر ارزش شركت تاثير معناداري دارد، اما هيچ كدام از سازوكارهاي راهبري شركتي تاثير معناداري بر ارزش آفريني سرمايه فكري ندارند.
This study is an attempt to investigate the effect of intellectual capital on firm value and also aims to examine the influence of corporate governance mechanisms including ratio of outside directors، ratio of institutional shareholders، board size and manager concurrently director on value creation resulting from intellectual capital. Value added intellectual capital coefficient model has been used as the top model for measuring intellectual capital. In fact، the purpose of study is to investigate the effect of corporate governance mechanisms on the relationship between intellectual capital and firm value 129 companies have been studied from 2006 to 2013 and multi-regression using panel data was applied to examine the hypotheses. Results indicate that intellectual capital has a significant effect on firm value، but neither of the mechanisms of corporate governance has a significant effect on the value creation resulting from intellectual capital.
ملخص الجهاز:
در واقع وجود سیستم راهبری شرکتی مناسب در شرکتها، توانایی آنها را برای جذب بیشتر سرمایه فکری افزایش میدهد و همچنین راهبری شرکتی نه به طور مستقیم ، بلکه از طریق بهرهبرداری از منابع سرمایه فکری میتواند عملکرد مالی شرکت را تقویت کند، لذا میتوان به این نتیجه رسید که احتمالا راهبری مناسب شرکت باعث افزایش سرمایه فکری مناسب و ارزش ایجاد شده به واسطه آن خواهد شد.
که نتایج تحقیق نشان داده است بین اجزای سرمایه فکری شرکتها و عملکرد مالی آنها ارتباط مثبت معناداری وجود دارد ]15[.
جلیلی و همتی (1390) در بررسی راهبری شرکتی و عملکرد سرمایه فکری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که در آن میزان سرمایه فکری توسط ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری مدل پالیک اندازهگیری شده است به این نتیجه رسیدند که بین وجود مدیران غیرموظف در ترکیب هیئت مدیره و سرمایه ساختاری رابطه معناداری وجود دارد.
از طرفی تحقیقات متعددی در زمینه رابطه بین سرمایه فکری و ارزش شرکت انجام شده از آن جمله میتوان به تحقیق طالبنیا و همکاران (1392) اشاره کرد که تاثیر سرمایه فکری و اجزای آن بر ارزش بازار و عملکرد مالی شرکتهای فعال در صنعت سیمان را طی سالهای 1384 تا 1388 بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که بین سرمایه فکری با ارزش بازار و عملکرد مالی این شرکتها رابطه معناداری وجود دارد ]9[.
بررسی رابطه سرمایه فکری هیئت مدیره با ارزش و عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
Intellectual Capital, Corporate Governance, and firm value, available at: ssrn.