خلاصة:
جامعه شناسی اقتصادی از زمان پیدایش در اواخـر دهـة ١٨٩٠ تـا دورة معاصـر تحولات چشمگیری داشته است . جامعه شناسان اقتصادی این تحولات را در قالب سه دورة زمانی دسته بندی کرده اند: ١٨٩٠ تا اواخر ١٩٢٠ یا دورة ظهور، ١٩٣٠ تا ١٩٦٠ یا دورة افول ، و پس از دهة ١٩٧٠ یا دورة نوزایش جامعه شناسی اقتصادی . درحالی که این دسته بندی در جامعه شناسی اقتصادی تاحدی مرسوم است ، بحـث دربارة علل و عوامل افول و نوزایش یا وجـوه تبیینـی جامعـه شناسـی اقتصـادی نامشخص و نیازمند بررسی دیده شده است . در این مقاله ، با تمرکز بر همین نیاز، اولا علل افول و نوزایش جامعـه شناسـی اقتصـادی بررسـی و در ایـن بـاره در حوزه های گوناگون بحث شده ، ثانیا در فرایند این بررسی مشخص شده که افـول و نوزایش جامعه شناسی اقتصادی اساسا برایند یا نتیجة پررنگ و کـم رنـگ شـدن مرزبندی های میان اقتصاد و جامعه شناسی بوده ، ثالثا از طریق همین موضوع بر این ایدة کلیدی تاکید شده است که در جامعه شناسی اقتصادی مرزبنـدی هـای میـان جامعه شناسی و اقتصاد را نباید ازپیش تعیین شده ، ثابت و مشخص بلکه بـرعکس باید متغیر، انعطاف پذیر و تاریخ مند دانست .
ملخص الجهاز:
"رهیافت دوم ـ که بیشتر در قالب نظریة نئوکلاسیک ها در اقتصاد صورت بندی می شد ـ بسیار انتزاعی و مبتنی بر رهیافتی قیاسی بود که در آن ، بخـش عمـده ای از جزئیـات فعالیـت هـای اقتصادی و اجتماعی در ازای مدل های ریاضی شسته رفته ای که بـر مبنـای فرضـیات ساده سازی شده بودند، آگاهانه نادیـده گرفتـه مـی شـد؛ و ایـن در حـالی بـود کـه جامعه شناسان در ابعاد کلی بر امور انضمامی و واقعی تأکید می کردند و عموما تمایل نداشتند توصیفی تجربی از جزئیات فعالیت های اجتمـاعی تنیـده شـده در بسـترهای تاریخی و فرهنگی مختلف را فدای قدرت تئوریک و توان پـیش بینـی پـذیری کننـد (١٢٠٨ :١٩٩٥ ,Kallberg).
با وجود این ، در مورد افول جامعه شناسی اقتصـادی در ایـن دوره ، اشـاره بـه دو موضوع ضروری است : اول این کـه در زمـان افـول جامعـه شناسـی اقتصـادی ، هـم اقتصاددانان و هم جامعه شناسان کوشیدند پیوند میان جامعه شناسـی و اقتصـاد پابرجـا بماند؛ دوم این که فرایند افول که از دهة ١٩٣٠ آغاز شده بود، در کل با گذشت زمـان روند روبه تزایدی را نشان می داد آن چنان که در دهة ١٩٦٠ به اوج رسید.
بر این اساس ، اگر بر پایة استدلالات برخی از اقتصاددانان و جامعه شناسان بپذیریم که پیشرفت علمی واقعی در حقیقت بـر تلفیق و دیالکتیک میان مدل های پاک [اقتصاد] و دستان ناپاک [جامعـه شناسـی ] مبتنـی است نه فقط یکـی از آن هـا (٣٣٣ :١٩٧٨ ,Hirsch, Michaels and Friedman)، برقـراری نوعی تعادل نسبی در روابط میـان جامعـه شناسـی و اقتصـاد بایـد در اولویـت هـای آینده پژوهی جامعه شناسان اقتصادی قرار گیرد."