خلاصة:
این پژوهش با هدف بررسی سیر عقل گرایی در زیدیه انجام شده است. در ابتدا مبانی عقل گرایی در اسلام در مقابل حدیث گرایی امامیه و معتزله تبیین خواهد شد و سپس به مقایسه و میزان تاثیرپذیری زیدیه از این دو مبنا در عقل گرایی پرداخته می شود. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی ارائه گشته، میزان و نوع رویآوری - زیدیه به سمت عقلگرائی در میان ائمه(ع) و علما و محققین برجسته زیدیه از قرون نخست تا معاصر مورد بررسی و تحلیل واقع شده است. پس از تحلیل، این نتیجه حاصل شده است که زیدیه به میزان قابل توجهی متاثر از معتزله بوده و این نوع گرایش در ائمه زیدیه به مرور و با گذشت زمان، فزونی یافت؛ تا جایی که رویکرد مخالف یعنی حدیث گرایی رو به افول گذاشت و جریان به سوی عقل گرایی افراطی پیش رفت. این رویه تا چند قرن گذشته ادامه داشت، تا آن که از اواخر قرن دهم حدیث گرایی رشد چشمگیری یافت و این جریان تا حد زیادی تعدیل یا متوقف شد. همچنین از مباحث مطروحه میتوان برداشت نمود که میزان تاثیرپذیری زیدیه از معتزله به مراتب بیشتر از سایر فرق شیعی بوده است و میتوان ادعا کرد که در مباحث عقلی و کلامی میزان تاثیرگذاری معتزله بر زیدیه به میزان قابل توجهی بیشتر از تاثیر گذاری امامیه بر زیدیه بوده است.
ملخص الجهاز:
"در تقسیم بندیهای نخستین نمیتوان گفت که کدامیک عقل گرا بودند و کدام حدیث گرا، اما چون ما مبنای عقل گرایی را در واقع استفاده از استدلال عقلی و مباحث کلامی در آثارشان قرار دادیم ، بر این اساس ، آنها را تقسیم بندی میکنیم ؛ مثلا ناصر اطروش در واقع عقل گرا به معنای معتزلی نیست ، ولی آراء عقل فراوانی نیز دارد.
وی در کتاب التبصره به بیان آراء کلامی و استدلال های عقلی پرداخته و از مریدان و طرفداران حسن بصری بوده است که به میزان زیادی تحت تاثیر عقل گرایی معتزلی قرار گرفته است .
برای نمونه برخی مباحث عقلی که در این کتاب ذکر شده است را بررسی میکنیم : در فناء و اعاده شدن ، در صحت فنای اجسام ، در کیفیت فنای اجسام ، در کیفیت فنای عالم ، در حقیقت انسان ، در اقامه ی دلیل بر صحت معاد، در خود معاد و آنچه که اعاده ی آن واجب است ، در بیان مقداری که اعاده اش واجب است ، در کیفیت معاد و در فصل دوم : بحث عقلی شنیداری وعد و وعید، در وعده و وعید از جهت استحقاق ، در نقد قول به موافات ، در محال بودن عفو از کسانی که گناهان کبیره میکنند و توبه نکرده اند، در قطعی بودن عذاب جاودانه بر کسانی که گناهان کبیره میکنند و در اموری که ثواب و عقاب را زایل میکنند (همان ، ٢١٩)."