خلاصة:
نگارنده در مقالة حاضر، کوشیده است تا نشان دهد قریب به تمام نوآوریهای عروضی در دهه های اخیر، مرهون کشفیات خواجه نصیر در کتاب بی نظیر او ـ معیار الاشعار ـ است . برای اثبات این مدعا، نگارنده با برشمردن مسائل مهم عروضی ، به طرح دیدگاههای خواجه نصیر و مقایسة او با شمس قیس و محققان متاخر می پردازد.
ملخص الجهاز:
"خانلری نیز در وزن شعر فارسی سخنان شمس را تکرار کرده ، و ٢٤ وزن را با شاهد مثال می آورد الا این که می افزاید اگر حکم شمارة ٣ در همین مقاله را در نظر بگیریم ، یعنی در آخر مصراع جایز بدانیم که یک یا دو صامت اضافه بر وزن بیاید و از تقطیع ساقط باشد (که گفتیم این سخن خواجه نصیر بود)، در نتیجه ٢٤ وزن رباعی ، فی الواقع ١٢ وزن هستند؛ چرا که می توان زحافات «فع » را با «فاع » در آخر مصاریعی که به این دو زحاف ختم می شوند، یکی انگاشت .
برخی متأخران عقیده دارند با بیان این مطلب که اگر کمیت مصوتی را کم یا زیاد کنیم یا همزه ای را بخوانیم یا نه ، به بحث چگونگی به وجود آمدن اشعار ذوبحرین سر و سامانی داده اند (برای نمونه بنگرید به : نجفی ، صص ١٧٩- ١٨٣)؛ اما براستی باید این سخن متأخران را نیز در نکته یابیهای خواجه نصیر جست ؛ آنجا که می نویسد: «تمییز میان اوزان متقارب (یعنی اوزانی که وزنشان نزدیک به هم است یا همان ذوبحرین ؛ منظور خواجه بحر متقارب نیست ) در اکثر احوال بر اصحاب ذوق ملتبس باشد و اگر ادراک کنند، از بیان آن عاجز شوند و بر عروضی نه چنین بود."