خلاصة:
زن، شخصیت کانونی و مهمترین موضوع داستانهای مصطفی مستور است و با زنان داستانهای واقعگرای معاصر، تفاوت ماهوی دارد؛ چراکه از سویی، تجلی تام و تمام «زن مثالی» است و از سوی دیگر، میراثدار تصویر و تصوری است که قرنها در ادبیات غنایی ایران، از وی ارائه شدهاست. زنی والا، روشنضمیر، دروننگر، باایمان، وفادار، پریصفت، الهامبخش، هنرآفرین، دور از دسترس و پاکتر از آن که به تملک مرد درآید؛ و بدین دلیل، عشق نیز در این داستانها، سراسر قدسی و فرازمینی است؛ یا به فرجام نمیرسد یا عاشق از وصال میپرهیزد. حتی زنان بدکار هم شخصیتی معصوم و محترم دارند. در مقالۀ پیش رو، با روش توصیفی ـ تحلیلی، و با این فرض که رویکرد این داستانها به موضوع زن و عشق، با این بسامد و تکرار، در داستانهای معاصر منحصربهفرد است و به ویژگی سبکی آثار نویسنده تبدیل شده و آن را با ادبیات غنایی ـ عرفانی قدیم ایران پیوند میزند، به تجزیه و تحلیل چهرۀ زن و نقش خاص و قدسی و آسمانی او و پیامد آن ـ یعنی عشق پاک و معنوی ـ در داستانهای مستور پرداخته شدهاست.
Woman” is the most important focal character in the works of Mostafa Mastur and fundamental differences are obvious between this kind of woman and women in other contemporary realist stories or novels، because she manifests the complete character of "Ideal Woman" from one hand، and inherits the image and has been presented of him during several centuries of Iranian lyric literature from the other hand، a prominent، aware، introspective، faithful، loyal، angelic، inspirational، artist and unattainable woman who is more virtue to be possessed by a man. So love، in such stories، is totally sacred and unearthly. It doesn't end، or the lover avoids joining. Even prostitutes، in such stories are innocent with respectable personalities. Assuming that the approach of these stories to the subject of "woman" and "love"، with such a frequency، is exclusive in modern stories and has changed to the stylistic feature of their authors with a link to old Persian mystical-lyric literature، the present essay is to study and analyze the character of woman and her special، sacred and heavenly role and her subsequent result، pure spiritual love in Mostafa Mastur's works through an analytic- descriptive method.
ملخص الجهاز:
زنی والا، روشن ضمیر، درون نگر، باایمان ، وفادار، پریصفت ، الهام بخش ، هنرآفرین ، دور از دسترس و پا́کتـر از آن که به تملک مرد درآید؛ و بدین دلیل ، عشق نیز در این داستان ها، سراسر قدسی و فرازمینی است ؛ یـا بـه فرجام نمیرسد یا عاشق از وصال میپرهیزد.
در مقاله پیش رو، با روش توصیفی ـ تحلیلی ، و با این فرض که رویکرد این داسـتان هـا بـه موضـوع زن و عشق ، با این بسامد و تکرار، در داستان های معاصر منحصربه فرد است و به ویژگی سبکی آثـار نویسـنده تبدیل شده و آن را با ادبیات غنایی ـ عرفانی قدیم ایران پیوند میزند، به تجزیـه و تحلیـل چهـره زن و نقش خاص و قدسی و آسمانی او و پیامد آن ـ یعنـی عشـق پـا́ک و معنـوی ـ در داسـتان هـای مسـتور پرداخته شده است .
آثار مستور که در این مقاله بررسی شده است ، به ترتیب تاریخ انتشار عبارت اند از: عشق روی پیاده رو (چند داستان کوتاه )، روی مـاه خداونـد را ببـوس (رمـان )، چنـد روایـت معتبـر (مجموعه داستان کوتاه )، من دانای کل هستم (مجموعه داستان کوتـاه )، اسـتخوان خـو́ک و دست های جذامی (رمان )، حکایت عشقی بیقاف بیشین بینقطه (مجموعه داستان کوتـاه )، دویدن در میدان تاریک مین (نمایش نامه در چهار پرده )، من گنجشک نیستم (رمان )، تهران در بعدازظهر (مجموعه داستان کوتاه ).