خلاصة:
نظامی گنجوی و بیدل دهلوی، دو شاعر برجستۀ سدۀ ششم و دوازدهم هستند که به نوآوری مشهورند. در سطح زبان اشعار این دو شاعر، عناصر متعدد ابهامزا دیده میشود. یکی از مهمترین این عناصر، «ترکیبات ابهامزا»ست. ترکیبات ابهامزا، واژههای مرکبی هستند که از همنشینی دو یا سه تکواژ تشکیل میشوند و در محور افقی زبان به صورت یک واحد معنایی عمل میکنند. بیشتر پژوهشگران، ساخت ترکیبات ابهامزا و خاص را در انحصار شاعران سبک هندی میدانند. در این مقاله، ترکیبات ابهامزا و خاص نظامی با ترکیبات ابهامزای بیدل، مقایسه و بررسی شدهاست. برای تحلیل ساختار و بیان معنی ترکیبات ابهامزا، این ترکیبات با توجه به «هستۀ معنایی» و «روابط نحوی» ترکیب بررسی شدهاند. هدف مقاله، نشان دادن وجود ترکیبات ابهامزا در دو دورۀ ادبی متفاوت و رفع ابهام این نوع ترکیبات است. نتیجۀ پژوهش بیانگر آن است که بسیاری از ترکیبات ابهامزا، در ژرفساخت یک جملۀ کامل با روابط نحوی و معنایی هستند و همچنین ساخت ترکبیات خاص و ابهامزا منحصر به بیدل و شاعران سبک هندی نیست.
Utopian literature، in terms of content، includes the dream of a world with better and ideal conditions or an image of favorable and yet abstract (nowhere) world. Based on a single main motivation، nostalgia and the desire to return to eternal origin and due to the intellectual paradigms form them، this genre has formed certain structures. From the perspective of realizing the origin and having a qualitative analysis of a utopian genre، nostalgia and the fear of deportation to the mundane (slip to the level of consciousness) and proposing an archetypal image of the ideal city and the earthly paradise are the things can be considered as the main causes form the genre. This city has an archetypal structure in mythological narratives (as Heavenly Paradise)، fantasy structure in religious and popular narratives، allegorical structure in didactic literature and mysterious structure in mystical literature. Reviewing and paradigm-based classifying this literary genre، its different types in three areas of Mythical Utopia، Philosophical Utopia and Narrative-Didactic Utopia will be studied in present paper، beside the manifestation of these paradigms in Iranian culture and Persian classic literature.
ملخص الجهاز:
روش پژوهش بدین گونه است که ترکیبات ابهام زا نخست با توجه به «هسـته معنـایی ترکیب » در دو گروه «ترکیبات برون مرکز» و «ترکیبات درون مرکز» طبقه بنـدی مـیشـوند، سپس براساس «روابط نحوی ترکیب »، جمله های زیربنـایی کـه در ژرف سـاخت ترکیبـات وجود دارد، نشان داده میشود.
هدف پژوهش این است که بخشی از پیچیدگی زبان اشعار نظامی و بیدل با بررسی علمـی ترکیبات ابهام زا، رفع شود.
در کنار این ترکیبات ، یک نوع ترکیباتی وجود دارد که در́ک معنی را دشوار کرده است ؛ ترکیباتی مانند «فلک طرح »، «مفردرو»، «اندیشه رفتار» در اشعار نظـامی، و ترکیباتی مثل «جنون انتظار»، «حیابیگانه »، «حیرت نگاه » در اشعار بیدل ، ترکیباتی هسـتند کـه منجر به آشناییزدایی و غموض زبان شده اند.
را نمونه هایی از ترکیبات خاص دانسته و میگویـد: «بحـث مـا در اینجا بر سر نوع ترکیب هایی است که بیدل ساخته و این ترکیب ها از نوع تجارب شاعران قبـل از او نیست » (همان : ٦٥).
«به صورت هایی از این واژه های مرکب که از راه عمل گشـتار حذف ، یک سازه پایه از ژرف ساخت آنها حذف و معنای سازه حذف شده بـه روسـاخت مـیرسـد، در اصطلاح زبان شناسی، برون مرکز میگویند» (مستأجر حقیقی، ١٣٦٩: ٢٥٤).
یک نوع دیگر از تشبیهات ترکیبی وجود دارد که مسـندالیه (مشـبه ) بـه یکـی از اجـزای مسـند (مشـبه بـه ) تشـبیه مـیشـود؛ ماننـد ترکیـب «اشـقر گورسـم » و «طوطیسرشت » در این ابیات نظامی و بیدل : اشــقر گورســم چــو زیــن کــردی گــور بــر گــردش آفــرین کــردی (نظامی، ١٣٧٨: ٤٤٧) اشقر گورسم : اشقر (اسب سرخ یال )که سمش مانند سم گور (گورخر) محکم است .