خلاصة:
نقد متن حدیث به عنوان چهارمین محور مباحث مربوط به حدیث، کمتر مورد توجه بوده است. از راه نقد متن مىتوانیم برخى علل و اسباب اختلاف و تعارض احادیث را پیدا کنیم. نخست باید از نقش جوامع اولى و ثانوى در بروز مشکلات متن حدیث سخن گفت. تقطیع، پذیرش حجیت تعبّدى خبر و تبویب روایات از منظر فتوا، سه نکته مشکلبرانگیز در کار مؤلفان این کتابهاست. از دیگر عوامل بروز اختلالات متنى، فقدان میراث مکتوب در دورههاى اولیه نزد اهل سنت بوده است; چنانکه از قصور خط عربى و نیز پدیده نقل به معنا نیز باید به عنوان «عوامل انضمامى» یاد کرد. براى نقد متن در مرحله اول باید از شواهد عام مذکور در علوم حدیث سخن بگوییم; در مرحله دوم، به شواهد خاص یعنى بحثهاى تاریخى و رجالى و فهرستى بپردازیم; و در مرحله سوم، براى تصحیح متن، تجمیع شواهد را بررسى کنیم.
ملخص الجهاز:
"ایشان در اول بحث حجیت خبر)انصاری، ج1، ص108)، معتقدند خبر را باید از سه جنبه مورد بحث قرار داد: 1 صدور خبر; 2 دلالت خبر; و 3 جهت صدور، که مثلا خبر از جهت تقیه صادر شده است یا خیر1؟ ما در محل خود عرض کردیم که مرحوم شیخ انصاری)قده( بر اساس یک مبنا چنین تقسیمی کردهاند; اما خوب بود بین صدور و دلالت، بحث متن را هم اضافه میفرمودند.
ظاهرا صاحب وسائل)ره( هم همین راه را رفته، و نتیجهاش این شده که یک روایت را در دو باب آورده است، چون دو متن داشته و بر اساس هر دو هم فتوا داده است.
تقطیعی که الآن مطرح میکنیم، غالبا مشکل زیادی ندارد; یعنی به راحتی میتوان به اصل روایت دست یافت; چون این تقطیعی است که مثلا در وسائل الشیعه پیدا شده است، و مرحوم آیتالله بروجردی در »جامع الاحادیث« به فکر افتادند جلوی اینگونه تقطیع را بگیرند.
گاهی یک مطلب واحد را دو نفر نقل میکنند، ولی در متن کلام، کم و زیاد و یا اختلاف وجود دارد; آیا این موارد از »اختلاف متن« است یا »تعارض«؟ به نظر میرسد از مورد اول باشد.
دلیل ایشان این بود که صاحب وسائل طریقش به شیخ طوسی صحیح است; و چون طریقش صحیح است، این کتاب را نقل کرده است و بر اساس حجیت تعبدی خبر، این متن صحیح است.
ایشان نکته واضحی نمیبینند که آن را یک خبر بدانند و به علاج »اختلاف متن« بپردازند; یعنی در حقیقت در کتاب علاءبنرزین دو خبر وجود داشته است; اگرچه بعضی خصوصیات متشابه باشند، همین برخورد را فقهای بزرگوار بعد از شیخ انجام دادهاند; مگر آنان که به خبر موثق عمل نمیکردند; چون متن »یستحلون«، موثق است."