خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر زوج درمانی خودتنظیمی در ارتقاء رضایت زناشویی و ابراز احساسات مثبت در برابر همسر انجام شد. در این راستا از میان همه زوجین دارای مشکلات زناشویی شهر اردبیل شمار 24 زوج داوطلب با به کارگیری روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش که دربرگیرنده 12 زوج بودند تحت زوج درمانی خودتنظیمی قرار گرفتند، درحالی که اعضای گروه گواه مداخلهای را دریافت نکردند. اگرچه، در آغاز از زوجین خواسته شد تا ابزار سنجش مورداستفاده در این پژوهش یعنی فهرست رضایت زناشوییIMS) ) و پرسشنامه احساسات مثبت در برابر همسر (PFQ) را تکمیل نمایند و پرسشنامه ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای هر دودو گروه به کار گرفته شد. تحلیل یافتهها با به کارگیری آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که زوج درمانی خودتنظیمی منجر به ارتقاء سطح رضایت زناشویی گروه آزمایش نسبت به گواه شده و همچنین، این مداخله به افزایش معنی دار میانگین نمرات احساسات مثبت در برابر همسر در گروه آزمایش گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که زوج درمانی خودتنظیمی می تواند به عنوان یک برنامه درمانی سودمند در ارتقاء سطح رضایت زناشویی و ابراز احساسات مثبت در برابر همسر به کار رود.
The purpose of the study was to explain the difference between self-regulatory of high- school students in different family types based on family process and content model. The research method was descriptive post event. The sample consisted of the second and third of 308(186female، 122male) high-school students in Shiraz. The sampling method was cluster sampling. The self-report family process scale، the self-report family content scale (children form) and motivated strategies for learning questionnaire were used in this study، who confirmed their validity and reliability. There used from ANOVA & MANOVA for data analysis of this research. The results showed that significant difference in healthy family and unhealthy family on cognitive strategies. The difference of self-regulation was between of healthy family with unhealthy family، content problematic family and process problematic family. In sum، this research showed that there is significant difference in terms of self- regulatory among students in these families. In addition، school psychologists and counselors recommended that this issue to consider in consultation with the student.
ملخص الجهاز:
تحليل يافته ها با به کارگيري آزمون تحليل کوواريانس نشان داد که زوج درماني خودتنظيمي منجر به ارتقاء سطح رضايت زناشويي گروه آزمايش نسبت به گواه شده و همچنين ، اين مداخله به افزايش معنيدار ميانگين نمرات احساسات مثبت در برابر همسر در گروه آزمايش گرديد.
يار محمديان و بنک دار هاشمي و عسگري در پژوهش خود (١٣٩٠) به اين نتيجه رسيدند که آموزش هوش هيجاني و مهارت هاي زندگي تأثير معنيداري بر سازش يافتگي زناشويي و مؤلفه هاي آن (رضايت دوتايي، توافق دوتايي، همبستگي دوتايي وبيان محبت آميز) در همسرهاي جوان دارد.
يافته هاي پژوهش علوي زاده (١٣٨٩) نشان داده است که زوج درماني خودتنظيمي، باعث افزايش رضايت زناشويي، سازش يافتگي زوجين و کاهش ميزان افسردگي زوجين ميشود.
تحقيقي به وسيلۀ هالفورد، ويلسون ٣، ليزو٤ و مور٥ (٢٠٠٢) انجام شده است که نتايج حاکي از آن است که خود نظم بخشي به طور معنيداري در زوجين گروه آزمايش ، به نسبت گروه گواه ، رشد چشمگيري داشته است و با توسعه خودتنظيمي، باعث تقويت رضايتمندي در رابطه ميشود و اين پژوهش نشان داد که احتمالا زوجيني بيشترين بهره را از فراگيري مهارت هاي خودتنظيمي ميبرند که در معرض خطر بالايي از مشکلات ارتباطي در آينده ميباشند و يا اخيرا مشکلاتي را در رابطه شان تجربه کرده اند (به نقل از چايکر٦، ٢٠٠٣).
به دليل اهميت اين موضوع ، پژوهش حاضر به بررسي اثربخشي زوج درماني خودتنظيمي برافزايش رضايت زناشويي و احساسات مثبت در برابر همسر پرداخته است .
همچنين روشن و همکاران (١٣٩١) به اين نتيجه رسيدند که زوج درماني خودتنظيمي به افزايش معنيدار ميانگين نمرات خرده مقياس هاي سازش يافتگي زناشويي دربرگيرنده تفاهم ، جاذبه ، رضايت و ابراز احساسات در گروه آزمايش نسبت به کنترل گرديد.