ملخص الجهاز:
"از جمله این سفارشها: لازم است مدیر پیشگام در اجرای قوانین باشد: من نصب نفسه للناس إماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره[39]؛ سخت کوشی، پوشاننده خطا است: عیبک مستور ما أسعدک جدک[40]؛ هر کس مرهون عمل خویش است: من أبطأ به عمله لم یسرع به نسبه[41]؛ رازنگهداری: الرأی بتحصین الأسرار[42]؛ واقع نگری و دوری از آرزوهای دست نیافتنی: من أطال الأمل أساء العمل[43]؛ مهارت و کفایت: قیمة کل امرء ما یحسنه[44]؛ هلک امرؤ لم یعرف قدره[45]؛ کم کاری موجب پشیمانی است: من قصر فی العمل ابتلی بالهم[46]؛ شکیبایی و بردباری: لا یعدم الصبور الظفر و إن طال به الزمان[47]؛ آزادمنشی: من استبد برأیه هلک و من شاور الرجال شارکها فی عقولها[48]؛ هدف، وسیله را توجیه نمی کند: أتأمرونی أن أطلب النصر بالجور[49]؛ دوری از زیاده روی: ثمرة التفریط الندامة و ثمرة الحزم السلامة[50]؛ برنامه متنوع روزانه: ان للقلوب شهوة و اقبالا و ادبارا فأتوها من قبل شهوتها و إقبالها فان القلب اذا کره عمی[51]؛ خویشتن داری و نرمی: من لان عوده کثفت أغصانه[52]؛ یکپارچگی و یکرنگی: الخلاف یهدم الرأی[53]؛ نزاکت در برخورد: و اخفص لهم جناحک[54]؛ اخذ حقوق به مقدار ضرورت، نه بیشتر از همه: و امسک من المال بقدر ضرورتک[55]؛ یکدل و یکزبان: و أمره ألایعمل بشی ء من طاعة الله فیما ظهر فیخالف الی غیره فیما أسر[56]؛ مساوات با همگان: و آس بینهم فی اللحظة و النظرة[57]؛ وقت شناسی: و أوقع کل أمر موقعه[58]؛ کار را به کاردان سپار: فضع کل امرء موضعه[59]؛ تماس و ارتباط مستمر: فلاتطولن احتجابک عن رعیتک فان احتجاب الولاة عن الرعیة شعبة من الضیق و قلة علم بالامور[60]؛ کار امروز را به فردا مینداز: و امضی لکل یوم عمله[61]؛ گاه دخالت مستقیم: ثم امور من امورک لابد لک من مباشرتها[62]؛ ملاقات و ارتباط مستقیم با ارباب رجوع: و اجعل لذوی الحاجات منک قسما تفرغ لهم فیه شخصک و تجلس لهم مجلسا عاما فتتواضع فیه لله الذی خلقک[63]؛ نظارت و مراقبت: و ابعث العیون من أهل الصدق و الوفاء علیهم فان تعاهدک فی السر لأمورهم حدوة لهم علی استعمال الأمانة و الرفق بالرعیة[64]."