خلاصة:
از سال 1985 تمام بخشهای جامعه اندونزی ملزم به پذیر احوال پنج گانه ای موسوم به پانچاسیلا
شدند. نخستین بار سوکارنو رییس جمهور وقت اندونزی در سال 1945 طی یک سخنرانی به این احوال
که شام، موارد زیر می شود اشاره کرد: 1 . اعتقاد به خدای واحد: این اصل، تاکید می کند که مردم اندونزی
به وجود خداوند عقیده دارند و همچنین تلویحا اعتقاد مردم اندونزی را به زندگی پس از مرگ میرساند.
2 . انسانیت (عادلانه و متمدن) : براساس این اص، در ارتباط با انسانها باید به کرامت آنان به عنوان
مخلوقات خداوند توجه کرد. همچنین این اص، تاکید می کند که مردم اندونزی ظلم و ستم جسمی یا روحی
بر انسانها را توسط خود یا سایر ملل، تحم، نخواهند کرد. 3 . وحدت اندونزی: این اصل، حاوی مفهوم
ناسیونالیسم (ملی گرایی) دوستی ملت و وطن است. در این اصل، بر ضرورت تقویت وحدت و یکپارچگی
ملی تاکید شده است. 4 . دموکراسی (براساس عقل، و اجماع). 5 . عدالت اجتماعی (برای همه مردم اندونزی): این اص، مستلزم بهره مند ساختن عادلانه کل، جمعیت به شیوهای ترقی خواهانه و پویاست.
در واقع این اصول پنج گانه (پانچاسیلا) آمیزهای ساده از اندیشه های مختل از جمله دموکراسی
غربی نوگرایی اسلامی مارکسیسم دموکراسی روستایی بومی و پارهای عقاید مشترک دیگر است.
اقدامات سوکارنو برای وحدت کشور سبب تقویت حزب کمونیست اندونزی و طرد نیروهای اسلامی شد
که پیامد آن کاهش اقتدار سوکارنو در سطح داخلی و بین المللی و فراهم شدن زمینه برای وقوع کودتای
1965 بود. در دوران سوهارتو ابتدا به تمام تقاضاهای سازمانها و نمایندگان مختل اسلامی برای ایجاد تغییرات
اساسی در بسیاری زمینه های اجتماعی پاسخ مثبت داده شد اما به تدریج سوهارتو خود برای حذف
نیروهای اسلامی گام برداشت و همچنین با ادغام چند حزب اسلامی حزبی جدید ایجاد کرد. در این دوران
گاه با پذیر و گاهی نیز با سرکوب نیروهای اسلامی مواجه می شویم. میتوان گفت سوهارتو سیاستهایی دوگانه در پیش گرفته بود. در حکومت کوتاه مدت یوس حبیبی مجال برخوردهای جدی اسلامی وجود نداشت جز آنکه وی رهبری نهضت انجمن روشنفکران مسلمان را بر عهده گرفت. در دوران حکومت عبدالرحمن وحید نهضت های اسلامی متنوع و متفاوت و نیز سازمانها و احزاب اسلامی گستر یافتند. وحید معتقد بود که اسلام و دموکراسی هیچ تضادی با یکدیگر ندارند. از نظر او اسلام الگو و نمونه باارزشی است که میتواند برنامه سیاسی موثر و مدونی برای تشکی، یک جامعه مدنی شایسته ارایه دهد. عبدالرحمن وحید خود حامی حزب مقتدری به نام نهضت العلما بود. در زمامداری مگاواتی سوکارنو با اسلامی معتدل روبه رو هستیم. مگاواتی خود را به مسلمانان افراطی نزدیک کرد تا شعله های نزاع های مذهبی را در اندونزی فرونشاند. در این دوران اسلام به علت تشنج های شدید و درگیری ها به صورت میانه رو و محتاط پیش میرفت.
ملخص الجهاز:
"مقدمه روند رو به رشد اسلامگرایی در اندونزی به سرعت در نهادهای اجتماعی و فرهنگی تأثیر گذاشت و از آنجا که اندونزی از زمانهای گذشته خاستگاه اسلام و ادیان قدیمی دیگر بوده است، در جریانهای سیاسی و دولتی این کشور نیز تأثیر بسزایی داشته است.
گسترش سیاستهای دولت نظم نوین در اعمال فشار بر مردم مسلمان اندونزی برای التزام به مذهب رسمی کشور سبب شد تا بسیاری از مسلمانان به بروز نشانههای بیدینی در جامعه همزمان با افزایش گرایشهای کمونیستی به شدت احساس خطر کنند.
اساسا یکی از دلایل انتخاب حبیبی برای منصب حساس جانشینی سوهارتو این بود که وی به عنوان یک روشنفکر مسلمان در میان مردم اندونزی شهرت یافته و با تشکیل گروهی به نام «نهضت روشنفکران مسلمان»، خود را مدافع و حافظ منافع مسلمانان مطرح کرده بود.
13 د) عبدالرحمن وحید وحید از بدو کار از حمایت بیش از دویستمیلیون مسلمان اندونزی برخوردار بود، زیرا علاوه بر رئیس نهضت العلما بودن از انجمن محمدیه به رهبری امین رئیس با بیش از سیمیلیون عضو و همچنین سایر احزاب اسلامی در حاشیه تحت عنوان حمایت از دموکراسی حمایت کرد.
گوس دور خود را از اتحادیه روشنفکران مسلمان (ICMI) جدا و ضمن مخالفت با آن ابراز کرد: آنها میخواهند همه چیز را سیاسی جلوه دهند و از اسلام به عنوان مرکبی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده کنند و از این طریق، میان مردم وجهه خوبی هم به دست آورند."