ملخص الجهاز:
"در نتیجه،بررسی معنای اجتماعی فراغت، پرسشهایی را بدین شرح مطرح میکند:محتوای نمادین فراغت،یعنی همان دنیای ارجاع و اشارهی فرهنگی مشترک همهی اعضای یک جامعهی معین،چیست و چگونه میتوان دربارهی آن تحقیق و بررسی کرد؟این دنیا چگونه به کنشگران اجتماعی کمک میکند تا به شیوهای کم و بیش هماهنگ،اعمال و معانی روزمره را با هم تلفیق کنند؟نشانهها و نمادهای فراغت چگونه انتقال مییابند،آموخته و تلفیق میشوند و عوامل غالب سازگاری با جامعه کداماند؟ارتباط دنیای ارجاع و اشارهی فراغت با نظامهای فرهنگی غالب چیست؟ از آنجا که معنای اجتماعی فراغت به دنیای مشترکی از ارجاع و اشاره و نیز به درک و برداشت مشترک اعضای یک جامعهی معین بستگی دارد، لازم است بحث را با شناسایی مضمون و محتوای اساسی چنین دنیایی و نیز ساختار عمومی آن شروع کنیم.
مثلا عبارتی هم چون:«ما باید وقتی را برای فراغت کنار بگذاریم»،در گفت و گوهای معمول بسیار رایجاند و برای مشروعیت بخشیدن به فراغت یا حتی مشروعیت بخشی افراطی به آن در مقایسه با دیگر حوزههای عمل اجتماعی، به کار میروند؛چرا که کنشگران یا میخواهند رفتار خود را در پرداختن به آنچه که از دید آنها کماهمیت تلقی میشود،مشروع جلوه دهند یا واقعا آن را با اهمیت میدانند.
فراغت در درون دنیای ارزشها آیا فراغت یک ارزش محوری است یا حاشیهای؟جهانی است یا فرقهای؟جدا از در جوامع امروزی،کلیترین نظام ارزشها،ازهر نوع که باشد،فراغت را جزو فرایندهای اصلی و اساسی نمیداند که کنشگران اجتماعی در نهایت بخواهند با آن عمل خود را مشروع نشان دهند (به تصویر صفحه مراجعه شود) کلیشههایی که بر ضرورت و اهمیت فراغت تأکید میکنند،جایگاه فراغت در مقایسه با دیگر پدیدههایی که از لحاظ اجتماعی پدیدههای اساسی تلقی میشوند،چیست؟ اغراق نسیت که بگوییم،بسیاری از کارشناسان و محققان عرصهی فراغت یا همان تفریح و سرگرمی،در این خصوص بسیار خوشبین هستند."